۱۳۸۸ تیر ۹, سه‌شنبه


زهی بی شرمی!


وزیر امور خارجه انگلستان، کشوری که در بین ایرانیان به جزیره شیطانی معروف شده است، در یک لنترانی، مسئلۀ انتخابات ریاست جمهوری در سرزمین زیر سلطۀ رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی را "مسئله ای داخلی" خوانده است.
زهی بیشرمی!
وزیر خارجه انگلیس می توانست این حرف را به همه بقبولاند اگر:
-در سی سال گذشته دولت های گوناگون جزیرۀ شیطانی از دولت ادوارد هیث گرفته تا مارگارت تاچر و جان میجرو تونی بلیر و گوردون براون،از این رژیم جنایتکار پشتیبانی نمی کردند،
-جک استراو برای دستبوسی سران جنایتکار رژیم اسلامی به تهران نمی رفت و تروریست هایی همچون کمال خرازی را در لندن نمی پذیرفت؛
-درست در هنگامه ای که تظاهرات شبانه در ایران ادامه داشت، نیروهای مسلح وزارت کشور فرانسه به دفتر شورای ملی مقاومت در"اور" حمله نمی کردند،رهبران شناخته شدۀ اپوزیسیون را به بهانۀ واهی ارتباط با "حملات تروریستی" دستگیر نمی کردند و بدینگونه ارتباط اپوزیسیون رژیم اشغالگر جمهوری را با ایرانیان درون مرزی قطع نمی کردند؛
-وزیر کشور وقت در فرانسه، در دیداری از تهران، قول سرکوب مخالفین رژیم در فرانسه را به صادق خرازی نمی داد؛
-کشورهای عضو اتحادیه اروپا، در چارچوب مماشات با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی ،سازمان مجاهدین خلق ایران را در لیست تروریستی قرار نمی دادند؛
- دولت های گوناگون آلمان سالیانه تا شش میلیارد دلار با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی روابط اقتصادی نمی داشتند؛
- دولت های ایالات متحده آمریکا و کشورهای اروپایی دستان شاهزاده رضا پهلوی را در پوست گردو نمی گذاشتند و او را تهدید به اخراج بخاطر مبارزه علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، از این کشورها نمی کردند؛
اگر همه این ها و بسیار خطاهای ناگفتۀ دولت های غربی در ارتباط با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی نمی بود و این دولت ها با چنگ و دندان از رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی پشتیبانی نمی کردند، مردم ایران تا کنون تکلیف خویش را با این رژیم روشن می کردند.
آقای میلیبند!
ما ایرانیان را به پشتیبانی شما نیازی نیست!
با پشتیبانی از رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی به ما شر نرسانید!
مردم ایران خود می دانند چگونه تکلیف خود را با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی روشن کنند.
آقای میلیبند!
شما و همتایان شما در دیگر کشورها مطمئن باشید، اگر به شیوۀ کنونی خود در پشتیبانی از رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی ادامه دهید، در فردای آزادی ایران از دست آخوندان خونخوار و رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، مردم ایران تکلیف خود را با شماها نیز روشن خواهند نمود.
کیانوش رشیدی
نهم تیر ماه 1388
نه روز تا سالگرد هجدهم تیرماه

۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه



یک پیشنهاد ساده:
بروید سر یکدیگر را بتراشید!

رستاخیز نوین مردم ایران بر علیه رژیم اشغالگر،ضد ایرانی و غیر ایرانیِ جمهوری اسلامی، در سرتاسر میهن ما در اشکال گوناگون ادامه دارد.
شورای نگهبان رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، باید تا پایان وقت اداری امروز دوشنبه هشتم تیرماه، نظر نهایی خویش را در بارۀ نمایش انتخابات ریاست جمهوری اعلام کند.
گمانه زنی ها:
یک-ممکن است شورای نگهبان ارتجاع اسلامی، طی توافقات پشت پردۀ صورت گرفته در روزهای اخیر میان جناح های درگیر، بدستور خامنه ای ابطال انتخابات را اعلام نماید.
دو-ممکن است شورای نگهبان ارتجاع اسلامی، بدستور خامنه ای،سلامت!! و صحت انتخابات را اعلام نماید.
اعلام نظر شورای نگهبان ارتجاع اسلامی هر چه که باشد، دیدگاه های مردم ایران در بارۀ رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی را تغییر نخواهد داد و مردمان سرزمین ما به مبارزه خویش برای برچیدن این رژیم در تمامیت آن ادامه خواهند داد.
اما؛
عده ای که یک شبه تحلیل گر مسائل سیاسی شده اند،یک شبه تحلیل گر مسائل جهانی شده اند و از خواب که بیدار شدند، خود را پژوهشگر، جامعه شناس، دکتر و کارشناس احساس کرده اند، مانند گرگ در کمین نشسته اند تا رستاخیر کنونی مردم ایران بر علیه رژیم اشغالگر اسلامی به شکست کشانده شود تا آنها بتوانند:
به تقلید از لنین، استالین ، مائو تسه دون، چه گوارا، کاسترو، تروتسکی، رژی دبره، گونزالس و بسیاری دیگر از این زمره،"علل شکست قیام"، "درس های انقلاب"، "درس های قیام" و مسائلی از این دست را مورد بررسی!!های خود قرار دهند و برای "انقلاب های بعدی"،"قیام های بعدی"و... تز و نظریه صادر کنند و به همه ثابت کنند:
"من آنم که رستم بود پهلوان"!
به این دسته از تحلیل گران!!،پژوهشگران!!، جامعه شناسان!! و کارشناسان!! باید گفت:
مردم ایران در مبازرات خود با هدف براندازی رژیم اشغالگر اسلامی نیازی به تزها و نسخه های شما ها ندارند!
پیشنهاد می شود این دسته از تحلیل گران!!، پژوهشگران!!،جامعه شناسان!! بجای صدور تز و نسخه برای ایرانیان، از هم اکنون شانه و قیچی را آماده کنند تا برای برون رفت از بیکاری سر یکدیگر را بتراشند؛
چرا که رستاخیز نوین مردم ایران تا سرنگونی رژیم اشغالگر اسلامی ادامه خواهد داشت!
کیانوش رشیدی
هشتم تیرماه 1388

۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

بزک کنندگان چهره سپاه پاسداران جنایتکار و بسیج ضدمردمی رژیم اشغالگر اسلامی،
پاسدار هستند، بسیجی هستند!
عوامل رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در صفوف اپوزیسیون، از جمله دارودسته های گوناگون حزب مردم فروش توده، سازمان رسوای اکثریت به همراه پاسدار محسن سازگارا، یکی از نخستین قاتلان مردم ایران از بهمن 1357 تا کنون، مصداق "بُزک نمیر بهار میاد، کمبُزه با خیار می آد!" تلاش دارند چهرۀ سپاه پاسداران جنایتکار رژیم و بسیج آن را بَزَک کرده و اعلام نمایند این دو نیروی سرکوبگر از مردم و با مردم هستند و بزودی به کمک مردم می آیند.
علی اکبر ملاجانی(معروف به کوروش عرفانی)،مزدوری دیگر،که درس های جاسوسی و خبرنگاری!! علیه مردم ایران را در محفل حسین شریعتمداری خوانده است و در پاریس لانه دارد و به حساب خود دارای یک خبرگزاری!! می باشد،در نوشته ای،"ورود سپاه به صحنه:سرعت بخشیدن به فروپاشی رژیم" را وعده می دهد.(1)
زهی بیشرمی!
به همۀ این مزدوران رژیم جنایتکار و اشغالگر جمهوری اسلامی باید گفت:
سپاه جنایتکار پاسداران و سازمان بسیج انسان کشِ رژیم در سال 1358 بر پایۀ کشتار ایرانیان بنا شده اند و هیچگونه پیوندی با ایران و ایرانی ندارند.
افرادی که چهرۀ ضد ایرانی و غیر ایرانیِ سپاه و بسیج را بَزَک کرده و می کنند، خود پاسدار و بسیجی هستند و در نهایت دشمن ایران و ایرانی!
کیانوش رشیدی
هفتم تیرماه 1388
----------------------------
(1)- نگاه کنید:
شیر سماور!

برگرفته از وبلاگ"حق مسلم ما"

۱۳۸۸ تیر ۶, شنبه




خطر رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی جدی است ،فوری است، باقی است!

سی سال تمام داروسته های توده ای-اکثریتی، در چارچوب حمایت از رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، به ایرانیان گفتند:" خطر آمریکا جدی است، فوری است، باقی است!"

اما، مردم ایران همواره می دانستند خطر رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، جدی است!
مردم ایران میدانند، خطر رژیم جنایتکار و اشغالگر جمهوری اسلامی فوری و همچنان باقی است!

کیانوش رشیدی
ششم تیرماه 1388
---------------------



خطر اصلی!


خمینی، بزرگترین جلاد تاریخ ایران زمین همواره عربده می کشید اسلام در خطر است.

مردم ایران طی سی سال عمر ننگین و جنایتبار رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی با گوشت و پوست خود لمس کردند خطر اصلی،اسلام است.


کیانوش رشیدی

ششم تیرماه 1388

---------------------------

تشدید جنگ روانی سران رژیم آخوندی علیه ایرانیان،

بهترین نشانه ی شکست این رژیم است!

علی اکبر رشیدی

سران رژیم اشغالگر و ضدایرانی جمهوری اسلامی از راه پیشبرد جنگ روانی،از جمله با بکارگیری سلاح دروغ ،ارعاب و تهدید می کوشند خود را بر اوضاع آشفته ای که بدنبال خیزش ملی مردم ایران،در آن واقع شده اند،مسلط نشان دهند.

این سیه دلان خمینی صفت،ضمن وارونه سازی حقایق آشکار و انکارناشدنی، چنین وانمود می سازند که خیزش ملی مردم ایران دیگر شکست خورده و در نتیجه ایرانیان باید به دروغ بزرگ جاودانه بودن!!! عمر این رژیم اشغالگر و پوشالی باور کنند!آنهم در حالی که همگان می دانند که حتی عمر حکومت و خلافت پیامبر و امامانشان نیز جاودانه نبوده است!

تازه ترین عربده کشی های آخوند آدمخوار خمینی صفت،احمد خاتمی در سیرک نماز جمعه، که در جریان آن به تهدید ایرانیان پرداخت و فتوای ریختن خونشان را صادر کرد،دقیقا در این راستا و با این هدف انجام گرفته است.

این در حالیست که حتی کودکان دبستانی نیز این نکته را می دانند که پس از برگزاری نمایش فضاحت بار انتخابات ریاست جمهوری، که خیزش ملی مردم ایران علیه تمامیت رژیم آخوندی را درپی داشت،رژیم ضدمردمی و خونریز آخوندی بیش از هر زمان دیگری در موضع ضعف مطلق قرار گرفته و شمارش معکوس سرنگونی آن آغاز گشته است.

در چنین شرایطی،بر ما ایرانیان است که فریب ادعاهای سراپا دروغ گردانندگان رژیم جهل و جنون آخوندی را نخوریم،مرعوب تهدیدها،فشارها و سرکوبگری های این رژیم دست نشانده و فاشیستی نشویم،و با عزم و اراده ای راسخ و ملی،در صفوف متحد و یکپارچه،نبرد مقدس وسرنوشت سازمان برای برچیدن بساط اهریمنی جمهوری اسلامی را به پیش ببریم.

ما ایرانیان این نکته را بخوبی می دانیم که سران خون آشام و خمینی صفت رژیم آخوندی برای سرکوب وحشیانه ی خیزش ملی مردم ایران کمابیش همه ی آنچه را که در چنته ی بویناک و خونالود خود داشته اند،بکارگرفته اند، و در نتیجه غلطی بیشتر از آنچه که تاکنون کرده اند،نمی توانند بکنند.

وانگهی،آنان با هرغلط بیشتری که بخواهند علیه ما بکنند،از جمله با ریختن خون بیشتری از پیکر زخمی،اما استوار ایران و ایرانی، تنها و تنها پرونده ی قطور جنایات و تبهکاری های بیشمار خویش علیه ایران و ایرانی را سنگین تر،و در نتیجه، آینده و کار خود و جیره خوارانشان را سیاه تر و خرابتر می نمایند و از اینراه، آتش خشم و نفرت دیرینه ی مردم ایران از رژیم دست نشانده ی آخوندی و کیش اهریمنی گردانندگان این رژیم را بیش از پیش شعله ور خواهند ساخت.آتش پاکی که بی هیچ تردیدی،در آینده ای بسیار نزدیک،ریش و ریشه ی اهریمنی گردانندگان و مزدوران رژیم اشغالگر،دست نشانده و خونریز جمهوری اسلامی را خواهد سوزاند و آزادی را برای ایران و ایرانی به ارمغان خواهد آورد.

برخاسته از این واقعیت،لحظه ای نیز در این باره تردید نکنیم که تشدید فزاینده ی جنگ روانی سران رژیم اشغالگر آخوندی بر علیه مردم بپاخاسته ی ایران،بخودی خود، بهترین و گویاترین نشانه ی درماندگی،شکست و اضمحلال قریب الوقوع این رژیم پوشالی است.

با امید به پروردگار پاک و مهربان،و با باور ژرف به نیروی بزرگ و شگفت انگیز همبستگی و اراده ی ملی، به پیکار دلیرانه و مقدسمان برای سرنگونی رژیم ضدایرانی و جنگ افروز جمهوری اسلامی ادامه دهیم،و با بکارکیری همه ی روش ها و ابزارهای متناسب با جنگ آزادیبخش و بیرحمانه با اشغالگران خونریز و وحشی خمینی صفت، تردیدی نداشته باشیم که برغم عربده کشی ها و تهدیدهای خوکان کثیفی از قماش آخوند احمد خاتمی که درسیرک نمازجمعه ی سگان هار و گرگ های درنده ی تحت امر ولایت وقیح فتوای ریختن خون ایرانیان پاکباز و ازجان گذشته را صادر می کنند،روزهای پایانی عمر ننگین رژیم آخوندی و حکومت نکبت بار اسلامی در میهن فرارسیده است!

هیچکس نباید در این باره تردیدی نداشته باشد که در پیکار مقدس و بیرحمانه ی مردم ایران با اشغالگران فرومایه و خمینی صفت،پیروزی و سرافرازی از آن ِ مردم ایران،و شکست محتوم و سرافکندگی و عقوبت دهشتناک در انتظار جنایتکارانی است که از سی سال پیش بدینسو سرزمین مادری ما را اشغال کرده و بیهوده گمان می برند که از راه تشدید سرکوب مردم ایران می توانند خیزش ملی مردم ایران را سرکوب نموده و همچنان بر میهن اهورایی ما فرمان برانند!

علی اکبر رشیدی

ششم تیرماه ۱۳۸۸

برگرفته از وبلاگ"حرف آخر"

http://www.harfeakher.blogspot.com

--------------------------------------------------------

۱۳۸۸ تیر ۴, پنجشنبه

در پاسخ به زهرا رهنورد:


به گزارش "قلم نیوز"، زهرا رهنورد گفته است که دستگیر نشده است و به کارهای علمی در دانشگاه مشغول است.

در پاسخ به زهرا رهنورد باید گفت:

خانم رهنورد!

هنگامی که مردم ایران در خیابانها جان می دهند، شما به کارهای علمی!!تان در دانشگاه مشغولید.

لابد این کارهای علمی تان در باره زینب و سکینه و صغرا و فاطمه است و اینکه آنها چگونه پوششی داشتند.

مردم ایران راه خود را از شما جدا کردند و شما این را بخوبی می دانید.

مردم ایران با رژیم جنایتکار اسلامی در ایران مخالفند، مردم با رژیم ولایت فقیه مخالفند.

مردم ایران بر خمینی گوربگور شده لعنت می فرستند.

اما شما رژیم جنایتکار را قبول د ارید، ولایت وقیح را قبول دارید و از خمینی جلاد دفاع می کنید.

بدین خاطر است که نه تنها به شما دست نمی زنند و دستگیرتان نمی کنند، بلکه شما را آزاد می گذارند که به کارهای علمی تان!! در دانشگاه ادامه دهید.

این در حالی است که مردم ایران را می کشند، می زنند و دستگیر می کنند.

خانم زهرا رهنورد!

مردم ایران با شما فرق دارند!


کیانوش رشیدی

چهارم تیرماه 1388


------------------------
امید و باور به خود!
علی اکبر رشیدی
گردانندگان رژیم اشغالگر آخوندی از را ه پیشبرد جنگ گسترده ی روانی می خواهند در اذهان عمومی چنین القا کنند که خیزش ملی مردم ایران دیگر شکست خورده است.حال آنکه هم تظاهرات دیروز تهران،و هم ادامه ی شعار دادن های شبانه ی مردم بر روی بام ها نشان از ادامه ی خیزش و مقاومت دلیرانه ی مردم ایران بر علیه این رژیم جنایتکار دارد.تزلزل و ترس سیاستمداران خط امامی که از بخت بد مردم ایران اینک در درونمرز رهبری خیزش ملی مردم ایران را بدست گرفته اند و ضمن پافشاری بر وفاداری خویش به خمینی خون آشام و خط انگلیسی وی هر روز به بهانه ای از حضور در کنار مردمی که جان برکف گرفته و در تظاهرات شرکت می کنند،سرباز می زنند،بهیچ روی نبایستی موجب ناامیدی ما ایرانیان گردد.در مبارزه با رژیم آخوندی هرچند می توان و باید با هشیاری و ظرافت ازاین سیاستمداران خط امامی استفاده کرد،اما نمی توان به آنان کمترین امیدی بست.
ما ایرانیان در نبرد دشوار برای بدست آوردن آزادی که تنها از راه سرنگونی رژیم ضدایرانی آخوندی درتمامیت آن ممکن است، باید تنها به خود و نیرو و اراده ی ملی خود امید و باور داشته و تردیدی نداشته باشیم که سرانجام پیروزی از آن ما خواهد بود!

علی اکبر رشیدی
چهارم تیرماه ۱۳۸۸
برگرفته از وبلاگ "حرف آخر"
---------------------------------

۱۳۸۸ تیر ۱, دوشنبه

با تمام توان بسوی پیروزی!

علی اکبر رشیدی

تهران یکپارچه در آتش می سوزد. فریاد دادخواهی مردم ایران علیه رژیم اشغالگر آخوندی بروال روزهای گذشته در آسمان پایتخت طنین انداز شده است.گرازهای سرکوبگر و تادندان مسلح حکومتی با وحشیگری و درنده خویی مضاعف که بیش و پیش از هرچیز درماندگی و ناتوانی مطلق آنان و ولی وقیح جنایتکار و خون آشام شان را در رویارویی با خیزش ملی ایرانیان به نمایش می گذارد،به صفوف ایرانیان دلیر و جان برکفی یورش برده و آنان را به گلوله می بندند که برآنند طومار اهریمنی رژیم دست نشانده و ضدایرانی آخوندی را یکسره درهم بپیچند.

آغاز راهی دشوار!

دیروز و امروز ده ها تن از هم میهنان آزاده و جان برکف ما که برای نشان دادن نفرت خویش از رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی ،و برغم تهدیدهای ولی وقیح خونخوار رژیم آخوندی به خیابان ها آمده اند،در نبردی قهرمانانه اما نابرابر با گرازهای تادندان مسلح حکومتی، بخاک افتاده و با خون پاک خویش درخت تنومند مقاومت و پایداری در برابر رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی را آبیاری نموده اند.

و این تازه آغاز راه دشوار،اما پرافتخاری است که مردم ایران در این مرحله از جنگ سی ساله ی آزادیبخش علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در پیش رو دارند.

مرحله ی نوین!

بی هیچ تردیدی می توان گفت که جنگ آزادیبخش ملی ایرانیان که امروزه در خیزش سراسری و ملی مردم ایران تبلور یافته است، از دیروز به مرحله ای اساسا نوین پای گذاشته است که گذار پیروزمند از آن، مردم ایران را به ساحل پیروزی در برابر آدمکشان خمینی صفتی خواهد رساند که از سی سال پیش بدینسو میهن اهورایی ما را اشغال کرده اند.

و اما چرا مرحله ای نوین؟

موضوع از این قرار است که بدنبال تهدیدهای عاجزانه ی ولی وقیح و جنایتکار رژیم در سیرک نماز جمعه ی گذشته،گردانندگان رژیم آخوندی، دیروز با هدف سرکوب خونین و آشکار جنبش آزادیخواهانه ی مردم ایران، در سطحی بسیار گسترده و چشمگیر که بهیچ روی با روزهای گذشته قابل قیاس نبود،مزدوران نظامی،انتظامی و امنیتی تابدندان مسلح خویش را از زمین و هوا به میادین،خیابان ها و حتی کوچه های تهران گسیل داشتند و بزعم خود از این راه به نمایش قدرت پوشالی خویش علیه ما ایرانیان پرداختند.غافل از اینکه کار رژیم خونریز و جنگ افروز جمهوری اسلامی از این حرف ها گذشته و اوضاع رژیم اهریمنی آخوندی بیش از آن رقت بار و زار است که نمایش قدرت دیروز و امروز، و اصولا نمایشاتی از این دست، دیگر بتواند آب رفته را به جوی بازگرداند و یا حتی مرهمی بر درد بی درمان سرنگونی محتوم و قریب الوقوع رژیم آخوندی بدست ملتی بجان آمده و بپاخاسته باشد!

موقعیت رقت بار رژیم آخوندی و ولی وقیح مصداق عینی آن شعری است که می گوید:

"فتادم به راهی که پایان ندارد،چه سازم به دردی که دردمان ندارد"!

برخاسته از این وضع ،این نکته کاملا قابل پیش بینی و قابل انتظار بود که رژیم آخوندی پس از تهدیدهای عاجزانه ی علی گدا وافوری، بیدرنگ به سیاست سرکوب وحشیانه ی خیزش ملی ایرانیان روی آورد.پیش بینی ای که رویدادهای دیروز و امروز تهران، که در جریان آن گرازهای حکومتی با سبعیتی ویژه به سرکوب ایرانیان بپاخاسته پرداخته و بروی آنان آتش گشودند ، درستی و درجه ی دقت آن را به وضوح به نمایش گذاشت.

آنچه اما مهمتر از تصمیم قابل پیش بینی و در واقع انتحاری ولی وقیح و دیگر گردانندگان رژیم آخوندی در زمینه ی سرکوب وحشیانه ی خیزش ملی ایرانیان است،عزم جزم و شکست ناپذیر مردم بپاخاسته ی ایران برای ادامه ی مقاومت، پیشروی به سوی قله ی پیروزی و یکسره کردن کار رژیم و سران و مزدوران جنایت پیشه ی آن در همین مقطع و مرحله از مبارزه است!

به سخنی دیگر،دشمنی گردانندگان و مزدوران رژیم آخوندی با ایران و ایرانی،و بکارگیری ابزار و روش های سرکوبگرانه برای خاموش ساختن صدای اعتراض مردم ایران علیه ظلم و بیداد آخوندی بهیچ روی امری تازه نیست.

آنچه کاملا تازگی دارد نکات زیر است:

۱ـ فراگیربودن و گستردگی بی نظیرخیزش ملی مردم ایران؛

۲ ـ عزم جزم و اراده ی ملی ایرانیان برای ایستادگی در برابر رژیم آخوندی و گرازهای سرکوبگر این رژیم اهریمنی و اشغالگر به هر قیمتی که شده؛

۳ ـ برخوردار بودن این خیزش بزرگ و بیسابقه از پشتیبانی گسترده ی جهانی (اعم از افکار عمومی جهان و دولت های غربی)

و اینهمه در حالی است که شوربختانه رهبری خیزش کنونی مردم ایران در حال حاضر در دست سیاستمدارانی است که در تمامی سال های سیاه و اسارتبار حاکمیت جمهوری اسلامی، با سران جنایتکار رژیم آخوندی همخط و همکاسه بوده و هنوز نیز بر وفاداری خویش به نظام ضدایرانی جمهوری اسلامی و خط انگلیسی خمینی خون آشام،و نیزپیروی از ولایت وقیح رژیم آخوندی پای می فشارند.

ناگفته پیداست که مردم بپاخاسته و هوشمند ایران،ضمن بهره گرفتن از همه ی امکانات موجود،و از جمله شکاف های انکارناشدنی پدیدآمده میان گرگ های حکومتی،به امامزاده ی انگلیسی سیاستمداران خمینی صفتی که در بسیاری از جنایات تکاندهنده ی رژیم آخوندی برعلیه ایرانیان دست داشته و تاکنون نیز حاضر نیستند صف خود را از شرکای دیروز خود کاملا جداسازند،دخیل نخواهند بست.

مردم ایران،شوربختانه یکبار،آنهم در جریان انقلاب کذایی و منحوس بهمن ۵۷ فریب این امامزاده ها ی انگلیسی را خوردند و با روانه گشتن بدنبال خمینی خون آشام و باند راهزن و خط امامی و حجتیه ای وی،خود،فرزندان و نوادگان خود را به چنان روز سیاهی نشاندند که هنوز که هنوز است از پیامدهای ویرانگر و ایران بربادده آن رهایی نیافته اند!

تاکید بر این امر بویژه از آنروی اهمیت دارد که بدانیم خیزش ملی مردم ایران که بر پایه ی همه ی نشانه ها می رود تا کار نظام و رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی را در همین مرحله یکسره سازد و یا دست کم چنان ضرباتی بر آن وارد نماید که در نتیجه ی آن راه برای دگرگونی های اساسی و بنیادین و برچیده شدن رژیم اشغالگر آخوندی هموار گردد،ایستادگی قابل تحسین و در واقع پیروزی چشمگیر تاکنونی خود در برابر رژیم سرکوبگر و خونریز آخوندی را نه مدیون و مرهون سیاستمداران خط امامی، که اینروزها به هر دلیل جامه ی اصلاح طلب بتن کرده و برخاسته از سرشت شناخته شده شان، یکی به نعل،و یکی به میخ می زنند،بلکه تنها و تنها مدیون بزرگی،شجاعت و پایمردی و جانفشانی های ایرانیان آزاده و بی باکی است که اینروزها با دستان خالی، و یا در بهترین حالت با سنگ و کلوخ به میدان جنگ خونین،تن بتن و سرنوشت ساز با آدمکشان تادندان مسلح رژیم اشغالگر آخوندی گام نهاده اند.

در همینجا باید خاطرنشان ساخت برغم تلاش برخی ها که به عبث می کوشند خیزش ملی مردم ایران و انقلاب کذایی و منحوس بهمن ۵۷ را همسان جلوه دهند،باید گفت در همسنجی با آن انقلاب کذایی و منحوس که ساخته و پرداخته ی انگلستان و دیگر قدرت های غربی و دولت شوروی بوده و ایران و ایرانی را بروز سیاه نشاند و از سرشتی کاملا توطئه گرانه و واپسگرایانه برخوردار بود، خیزش ملی مردم ایران،و بطریق اولی،جنبش آزادیخواهانه ی مردم ایران بر علیه رژیم جنایتکار آخوندی، که از نخستین روز بروی کار آمدن این رژیم اهریمنی و اشغالگر آغاز گشته و تا به امروز نیز ادامه دارد،از سرشتی کاملا مترقی برخوردار بوده و با منافع ملی یکایک ما ایرانیان همخوانی دارد.

این نکته را نیز نمی توان و نباید ناگفته گذاشت که ملت بزرگ و ستمدیده ی ایران در درازنای سی سال پیکار خستگی ناپذیر با رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی، همواره تنها بوده و دولت هایی که امروز،به هر روی و با هر انگیزه ای،با مشاهده ی خیزش سراسری و ملی ایرانیان در برابر رژیم جمهوری اسلامی ـ که به بهانه ی اعتراض به تقلبات آخوندی در نمایش انتخابات ریاست جمهوری برپا گشته است ـ پس از یکچند دودلی و بندبازی شرم آور،سرانجام در حرف و در عمل تا اندازه ای بیاری ما شتافته و دست دوستی بسوی مردم دردمند و ستمدیده ی ایران دراز کرده اند،در سی سال گذشته،در عمل،همواره یار غار و پشتیبان رژیم جنایتکار،جنگ افروز و تروریست پرور جمهوری اسلامی بوده اند.روشن است که مردم ایران همراهی و همدردی ملت ها و دولت هایی را که در این روزهای دشوار و پرمخاطره برای ما ایرانیان بیاری ما شتافته و خواهند شتافت،هرگز از یاد نخواهند برد.

مرحله ی نوین درخیزش ملی و ابزار متناسب با آن!

پرسشی که اکنون اذهان بسیاری از ایرانیان را بخود مشغول داشته،اینست که در شرایطی که گردانندگان رژیم اشغالگر آخوندی در مقابل دیدگان حیرت زده ی جهانیان، به شدیدترین و وحشیانه ترین روش ها و اشکال سرکوب ملت دلیر و بپاخاسته ای دست یازیده اند که سلاحی جز تلفن و اینترنت،اراده ی پولادین برای ایستادگی در برابر گرازهای حکومتی،و نفرت از اشغالگران ندارد،چگونه می توان در برابر دشمن خونریز، سرکوبگر و تادندان مسلح ایستادگی نمود و از آن هم مهمتر، به پیروزی رسید؟

ناگفته روشن است که مرحله ی نوین در خیزش ملی و مقاومت سراسری ایرانیان،ابزار متناسب و نوینی را نیز می طلبد.

از قدیم و ندیم گفته اند که" جواب های، هوی"،و یا " کلوخ انداز را پاسخ سنگ است"!

ما ایرانیان می توانیم و باید ضمن بهره گیری از تمامی امکانات مساعد بین المللی برای رساندن فریاد دادخواهانه ی خویش به گوش مردم و دولت های جهان،و نیز ضمن بکارگیری همه ی اشکال مقاومت مدنی،از جمله تظاهرات،تحصن و اعتصاب همگانی و سراسری،به خشونت فزاینده ی گرازهای سرکوبگر حکومتی با خشونت متناسب و شایسته ی آن پاسخ دهیم.

ما نمی توانیم و حق نداریم در پهنه ی کارزار و جنگ نابرابر با گرازهای تادندان مسلح حکومتی،در حالی که باران گلوله و گاز اشک آور بر سر و رویمان می بارد، و در شرایطی که یاران،عزیزان و همرزمان مان بدست گرگ های وحشی وسگ های هار پاسدار و بسیجی و یگان ویژه و لباس شخصی و نیروی انتظامی بخاک می افتند، مسلح نشویم.

سنگ و کلوخ برای مقابله با آدمکشان تا دندان مسلح رژیم آخوندی البته خوب است،اما بهیچ روی کافی و جوابگو نیست.دژخیمانی که اینروزها در سراسر ایران و بویژه در تهران، وحشیانه بجان مردم ما افتاده اند،باید بدانند و ببینند که جنایات شان از سوی ما ایرانیان بی پاسخ نمی ماند.این جنایتکاران را می بایستی از هر راه ممکن مجازات نمود و به سزای اعمال کثیف و ضدایرانی شان رساند.

قصد ندارم از برون مرز به مردم دلیر ایران که اینک در پهنه ی کارزار مسسقیم با گرازهای حکومتی حضور دارند و با رزم پرشورشان هر روز و ساعت و دقیقه حماسه ها می آفرینند،درس مبارزه،شهامت و فداکاری دهم.

می خواهم تنها بر این نکته تاکید کنم که تجربه نشان می دهد در جریان درگیری های خیابانی،از آنجا که شمار ایرانیان دلیر بپاخاسته، از شمار گرازهای تا دندان مسلح،اما ترسوی حکومتی، بیشتر است،در نتیجه،هر جا که مردم تعرض و پیشروی نمایند،گرازهای حکومتی عقب نشینی خواهند کرد.دلیلش نیز ساده است: این جنایتکاران ضدایرانی هرچند می خواهند،اما نمی توانند شمار بسیار زیادی از ما ایرانیان را، هنگامی که با هم هستیم،بقتل برسانند. آنها از واکنش خشم آلود و انتقامجویانه ی ما ایرانیان بشدت می ترسند.آنها باید واکنش خشم آلود و انتقامجویانه ی ما ایرانیان را ببینند و با گوشت و پوست خویش آنرا لمس و تجربه کنند!

بسوی پیروزی!

رویدادهای پس از ۲۲ خرداد سالجاری،و بویژه ایستادگی دلیرانه ی مردم تهران و دیگر شهرهای میهنمان در دو روز گذشته،که برغم عربده کشی ها و تهدیدهای عاجزانه و جنون آمیز ولی وقیح رژیم آخوندی صورت گرفته است، بروشنی موید این امر است که رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی نه از موضع قدرت،بلکه از موضع ناتوانی و درماندگی مطلق به سرکوب خیزش ملی مردم پرداخته و شمارش معکوس سرنگونی آن بمعنای دقیق کلمه آغاز گشته است.

ما ایرانیان نیک می دانیم که در جنگ آزادیبخش ملی علیه تمامیت نظام اهریمنی و رژیم دست نشانده و اشغالگر آخوندی حق با ماست. جنگ آزادیبخش و خیزش ملی ما ایرانیان بر علیه رژیم آخوندی تبلور آشکار نبرد میان نیک و بد است.هم از اینرو ما عمیقا بر این باوریم که دژخیمان اهریمن خو و خمینی صفتی که از سی سال پیش بدینسو سرزمین مادری ما را به اشغال خویش درآورده و سر در آخور بیگانگان دارند، از هیچ حقانیت و آینده ای برخوردار نیستند و نمی توانند باشند!

خیزش ملی و سراسری ما ایرانیان، که بی هیچ تردیدی از پشتیبانی اهورامزدا برخوردار بوده و خوشبختانه اینروزها در مرکز توجه جهانیان قرار گرفته و همدردی و همراهی بسیاری از آنان با ما را درپی داشته است،در این روزهای دشوار،اما پرافتخاری که پشت سر نهاده ،آشکارا نشان داده است که با گام هایی بس بلند، قاطع و موزون بسوی قله های پیروزی راه می سپارد و در آینده ای بسیار نزدیک، ایران زمین،این گاهواره ی تمدن بشری را از بند اهریمنان بدکیش خمینی صفت آزاد می سازد!

علی اکبر رشیدی

۳۱ خرداد ۱۳۸۸

برگرفته از وبلاگ"حرف آخر"

http://www.harfeakher.blogspot.com

--------------------------------------------------------

۱۳۸۸ خرداد ۳۱, یکشنبه




"ندایِ جاودان"





"ندا"، از نخستین جانباختگانِ خیزش بزرگِ کنونیِ مردم ایران بر ضد رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی است؛

"ندا"یِ "ندا" در سرتاسر سرزمین پهناور ما شنیده شد؛

خبرِ جان باختنِ "ندا" در راه آزادی مردم و میهنش ، در سرخطِ خبرهایِ خبرگزاری های بزرگ جهان جای گرفت؛

"ندا"یِ "ندا" در دفاع از آزادی در سرتاسر جهان شنیده شد؛

از هم اکنون در سرتاسر جهان از نیرویی جدید سخن گفته می شود:

"نیروی ندا"!

"ندا" در راه آزادی مردم و میهنش جان باخت.

و بدینگونه:

"ندا"،

"ندایِ جاودان" شد!



کیانوش رشیدی

سی ویکم خرداد ماه 1388

برابر با هشتمین روز خیزش بزرگ مردم سرزمین پهناور ما بر ضد رژیم ضد ایرانی و غیر ایرانی جمهوری اشغالگر اسلامی!
---------------------

۱۳۸۸ خرداد ۳۰, شنبه

علی اکبر رشیدی:

عجز اهریمن!

اهریمن یکدست،فراماسون علی گدا خامنه ای،ولی فقیه خون آشام رژیم آخوندی در واکنشی سراسیمه و هراس آلود نسبت به خیزش ملی ایرانیان بر علیه رژیم جهل و جنایت آخوندی،دیروز در سیرک ملال آور و تکراری موسوم به نماز جمعه سخنرانی کرد.

ولی وقیح رژیم در جریان این سخنرانی که پیش و بیش از هرچیز با هدف تهدید مردم ستمدیده و بپاخاسته ی ایران انجام گرفت،چنان اراجیفی بهم بافت که برای مردم ایران و آندسته از ناظران و آگاهان بین المللی که رویدادهای ایران را با دقت دنبال می کنند،کمترین تردیدی در عود کردن بیماری مزمن روان پریشی وی باقی نگذاشت.

علی گدا وافوری که پس از بدرک واصل شدن خمینی خون آشام،بدستور استادان اعظم لژهای فراماسونری،و با همدستی شرکای جنایتکار خویش، از جمله کوسه ی رسماجانی،یکشبه بر جایگاه اهریمنی ولایت فقیه تکیه زد،در اراجیفی که آشکارا از آن بوی خون و سرکوب خیزش ملی مردم ایران بمشام می رسید،بروال همیشگی گردانندگان جنایت پیشه و آدمخوار رژیم دست نشانده ی جمهوری اسلامی،برای ایرانیان دلیر و آزاده ای که به بهانه ی اعتراض به تقلبات آخوندی در نمایش انتخابات ریاست جمهوری،یکدل و یکصدا مرگ جمهوری نکبت بار اسلامی را فریاد می زنند،خط و نشان کشید و با رذالتی که تنها و تنها ویژه ی آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت است،مسئولیت ریخته شدن خون های تاکنون ریخته شده ی ایرانیان بدست گرازهای حکومتی ،و نیز خون های بسیاری که قرار است در روزها و هفته های آینده، در راستای حفظ حکومت اسلامی و سرکوب وحشیانه ی خیزش ملی ایرانیان بدست مزدوران آدمکش "ایرانی" و عرب در میادین،گذرگاه ها و کوچه ها و خیابان های ایران زمین جاری شود،پیشاپیش متوجه ایرانیان دانست!

آنچه اما اراجیف دیروز اهریمن یکدست رژیم اشغالگرآخوندی را از دیگر اراجیف این سگ هار در سالیان گذشته متمایز می سازد و بدان ویژگی برجسته ای می خشد،همانا عجز و لابه های پیوسته و مکرر او در پیشگاه ملت بزرگی است که با خیزش ملی خود در روزهای اخیر، برای احدی در ایران و جهان جای تردید در این باره باقی نگذاشته است که یکبار برای همیشه قفل سکوت سی ساله را شکسته و اینک برآنست که بساط اهریمنی حکومت اسلامی و رژیم دست نشانده ی آخوندی را یکسره از میان برچیند و سر مار خونخوار چمباتمه زده در بارگاه خلافت ننگین آخوندی را با قدرت و توان هرچه بیشتر بر سر سنگ بکوبد.

عجز و لابه های اهریمن یکدست در سیرک نمازجمعه ی دیروز،اگرچه با تهدیدات کاملا عصبی و هیستریک وی علیه مردم بپاخاسته ی ایران و خیزش ملی ایرانیان همراه بود،اما بیش از آن پررنگ و آشکار بود که بتواند ناتوانی و درماندگی مطلق ولی وقیح رژیم آخوندی و شرکای پلیدش را از دیده ها پنهان سازد.

بارزترین نشانه ی عجز و لابه های اهریمن در سیرک آخوندی موسوم به نماز جمعه،همانا اشاره ی این روباه مکار و درمانده به نقص عضو و علیل بودن خویش بود.

ما ایرانیان،با پیروی از آموزه های نیک پدران و نیاکان خردگرای خویش عادت نداشته و نداریم که نقص عضو انسان ها را دست آویزی برای تحقیرشان قرار دهیم.

در ارتباط با ولی وقیح یکدست رژیم آخوندی،این اهریمن دروغگو و بدکاره ی ضدایرانی اما باید گفت:

نخست اینکه،ولی فقیه رژیم آخوندی اساسا انسان نیست و هیچ بویی از انسانیت نبرده است؛

دو دیگر آنکه، از آنجا که او خود به عجز و لابه برخاسته و برای برانگیختن حس ترحم و همدردی در میان مزدوران و اهریمن صفتانی که سران رژیم آخوندی با هرجان کندنی بود، با هدف باصطلاح نمایش قدرت از سراسر کشور گردشان آورده و همچون گله های گرگ ها و کفتارهای خونخوار به سوی محل اجرای سیرک نمازجمعه گسیل نموده بودند،خود به ناقص بودن و علیل بودن خود اشاره و اعتراف نموده و بر آن انگشت گذاشته است،گناه سخن گفتن در این باره و تاکید نمودن بر علیل بودن اهریمن و ولی وقیح رژیم اخوندی بگردن خود اوست!

و سرانجام،اینکه،تا آنجا که به ما ایرانیان مربوط می شود،در پاسخ به تهدیدات و عجز و لابه های آشکار اهریمن در برابر خیزش ملی ایرانیان باید گفت:

ای اهریمن فرومایه و خون آشام!

تو و برادران و خواهران فراماسون و ضدایرانی ات در درازنای سی سال،و از جمله در سیرک نماز جمعه ی دیروز،کمابیش همه ی آنچه را که در چنته ی اهریمنی خویش داشته اید،رو کرده و همه ی رذالت های انباشته شده در وجود آلوده و نحس تان را علیه ایران و ایرانی بکار گرفته اید.با اینهمه هرگز نتوانسته اید فریاد آزادیخواهانه ی مردم ایران را خاموش سازید.

اکنون نیز که تو خود با عجز و لابه ای که تنها و تنها شایسته ی تو و فرومایگان حقیری همچون تو می باشد، به علیل بودنت اعتراف نموده و از اشاره به "جسم ناقص" خویش، آشکارا علیل بودن دست راست ات را مدنظر داری،باید موارد زیر را به تو یادآوری کنیم:

۱) از دیدگاه ما ایرانیان،تو نه تنها معلول جسمی،که همچون خمینی گوربگورشده و همه ی شرکای هم ریش و هم کیش ات، معلول روحی و روان پریش نیز هستی!

۲)لابد هنوز از یاد نبرده ای که آن یکدست که در راه حفظ حکومت پلید اسلامی داده ای،در نتیجه ی خشم و نفرت ایرانیان از تو و دیگر اهریمنان خمینی صفتی بوده است که در زمستان سیاه سال ۵۷ بر بستر فاجعه ی خونین و ضدایرانی موسوم به "انقلاب شکوهمند بهمن" ایران را به اشغال خویش درآورده و بر گرده ی ایرانیان فریب خورده ای ای نشستند که نابخردانه بدنبال خمینی خون آشام و باند راهزن و ضدایرانی وی براه افتادند و شعار انگلیس ساخته ی "مرگ بر شاه" و "مرگ بر حکومت پهلوی" را سردادند!

اکنون نیز که اینگونه، پابپای تهدید ملت دلیر و بپاخاسته ی ایران، به عجز ولابه پرداخته و از اینراه یکبار دیگر مکر و حیله و پستی و فرومایگی و درنده خویی خود و همپالگی ها و اربابانت را، یکجا به نمایش گذارده ای،با بانگی بلند و رسا می گوییم:

ای اهریمن خمینی صفت!

تهدید های پوشالی ات ما ایرانیان را نمی ترساند.عجز و لابه های نفرت انگیزت مادران،پدران،همسران،خواهران،زنان و مردان سوگوار و داغداری را که عزیزان،جگرگوشه ها،یاران و دوستان شان در تمامی سال های حاکمیت نکبت بار اسلامی،از جمله در سی ام خردادماه سال ۱۳۶۰ بدست شکنجه گران و دژخیمان خمینی صفت شکنجه شده و یا بقتل رسیده اند، نمی فریبد.

چنانچه به خیره سری و دشمنی مزمن خود،شرکا و اربابانت با ایران و ایرانی ادامه دهی،بزودی آن دست کثیف دیگرت را نیز علیل خواهیم نمود،پاهایت را چلاق خواهیم کرد،و گردنت را خواهیم شکست.شرکای جنایتکار و اهریمن صفت ات نیز سرنوشتی بهتر از تو نخواهند داشت.

علی اکبر رشیدی

۳۰ خرداد ۱۳۸۸

برگرفته از وبلاگ "حرف آخر"

http://www.harfeakher.blogspot.com

-----------------------------------------------------

۱۳۸۸ خرداد ۲۹, جمعه

تهدید های خامنه ای و پاسخ های ما ایرانیان!


همانگونه که سران رژیم پیشتر اعلام کرده بودند، شخص خامنه ای وارد میدان شد و در نماز جمعه تهران به تهدید مردم پرداخت.


خامنه ای هالۀ نور را دید!

وی در بخشی از اراجیف تهدید آمیز خود گفت:
" کریه ترین سخنان نسبت به رییس جمهور مملکت ادا شد، حتی ماه ها پیش از انتخابات.... رییس جمهور را به دروغگویی متهم کردند، این خوب است؟ کارنامه های جعلی درست کردند. به او نسبت خرافاتی و رمال دادند".
اما در آغاز اراجیف خود گفت:
"...دست امام زمان در این پیروزی بزرگ دیده می شود".

اعتراف به فساد در رژیم!

خامنه ای به فساد در رژیم اعتراف کرد و گفت:
"...می خواهم بگویم که ما مدعی نیستیم در نظام ما فساد مالی وجود ندارد.وگرنه من آن نامه هشت ماده ای را نمی نوشتم....."خامنه ای در ادمۀ اراجیفش در نماز جمعۀ تهران با اشاره به اینکه می گویند در انتخابات تقلب شده است گفت:"...اختلاف رای 11 میلیون بوده است. ممکن است بگویند تقلب شده است، اما چگونه می توان 11 میلیون تقلب کرد؟"

در پاسخ به خامنه ای باید گفت:
نخست اینکه همۀ ایرانیان می دانند که رژیم جنایتکارو اشغالگر شما بر پایۀ دروغ، ریا و تقلب بر سر کار آمده است؛
دو دیگر اینکه شخص خامنه ای می داند از مردم که بگذریم، سرکردگان رژیم جنایتکارش در میان خود از او با عنوانهای "آیت العظمای تقلبی" و "ولی فقیه تقلبی" یاد می کنند.

آینده نگری خامنه ای!

خامنه ای در ادامه اراجیفش برای رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی آینده نگری کرد و گفت:
"...اگر این انتخابات مورد اعتماد واقع نشود، هیج انتخاباتی دیگر مورد اعتماد واقع نخواهد شد..."

در پاسخ به ولی وقیح رژیم باید گفت:
مردم ایران از آغاز برپایی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی تا کنون به هیچ یک از انتخابات!! انجام شده اعتماد نداشتند که این دومی آن باشد.

تهدید های خامنه ای!

"هار است هار این بی شرف شمشیر هم دارد بدست"!

خامنه ای در نماز جمعه مردم شکن همراه با عربده کشی، با توجه به تظاهرات میلیونی مردم در خیابانها بر علیه رژیم جنایتکار اسلامی گفت:
"مسئولیت عواقب این چیزهایی که پیش بیاید،مستقیما متوجه فرماندهان پشت صحنه هاست...". و ادامه داد:"...من زیر بار بدعت های غیر قانونی نخواهم رفت." و اینکه:" این تصور هم غلط است که بخواهند مسئولان نظام را با تظاهرات خیابانی زیر فشار قرار دهند".
وی با تهدید مستقیم مردم گفت:" اگر این روش ها ادامه یابد مردم!! وارد صحنه خواهند شد."!!

خامنه ای که مانند کبک سرش را زیر برف کرده است و گوشش نمی شنود و چشمانش نمی بیند، بخوبی می داند مردم ایران برای در هم پیچیدن بساط رژیم جمهوری اسلامی، از روز بیست وسوم خرداد ماه 1388 وارد صحنه شده اند و شعار می دهند:"مرگ بر دیکتاتور!"

اکنون که خامنه ای یکبار دیگر همانند حوادث 18 تیر، شمشیر را از رو بسته و به تهدید مردم ایران پرداخته است، باید "تظاهرات سکوت" !! را که این روزها برخی تلاش دارند این راه را بهترین روش مبارزه با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی به مردم تلقین کنند، به گوشه ای نهاد و با صدای هرچه رساتر فریاد زد:

"مرگ بر دیکتاتور!"
"زنده باد آزادی"!
"ایران پاینده باد!"


کیانوش رشیدی
بیست و نهم خرداد 1388

۱۳۸۸ خرداد ۲۸, پنجشنبه

علی اکبر رشیدی:

نقش تروریست های عرب در سرکوب خیزش ملی ایرانیان

شیخ حسن نصرالله،سرکرده ی جنایتکارتشکیلات تروریستی حزب الله لبنان،دیروز در جریان یک نطق تلویزیونی،که طی آن به دفاع از ولی وقیح رژیم و تقلبات آخوندی در جریان نمایش انتخابات ریاست جمهوری پرداخت،یکبار دیگر دشمنی آشکار خویش و شرکای تروریست و تبهکارش با مردم ایران را به نمایش گذاشت.

شیخ حسن نصرالله که بودجه ی تشکیلات تروریستی زیر رهبری اش از سوی رژیم اشغالگر و جنگ افروز آخوندی و به حساب مردم ستمدیده ی ایران تامین می شود،در ارتباط با خیزش ملی مردم ایران علیه رژیم آخوندی به نکته ای اشاره کرد که دم خروس شرکت گسترده ی تروریست های آدمکش حزب الله،حماس،جهاد اسلامی در سرکوب خونین خیزش ملی مردم ایران را که پایه های حکومت خونریز اسلامی در میهن مان را بلرزه درآورده است،نشان می دهد و بر موثق بودن اخبار و اطلاعات بسیاری دلالت دارد که از دیرباز ـ و بویژه در این روزهای سرنوشت ساز ـ در میان ایرانیان برسر زبان هاست.

برپایه ی این اطلاعات و اخبار موثق،تروریست ها وآدمکشان حرفه ای حزب الله،حماس، جهاد اسلامی و برخی دیگر از تروریست های عرب،پابپا و دوش بدوش مزدوران پاسدار،نیروهای گارد ویژه،لباس شخصی ،بسیجی و دیگر نیرهای سرکوبگر رژیم ،در کشتار و سرکوب ایرانیانی که اینروزها در سراسر کشورعلیه جنایات رژیم آخوندی بپا خاسته اند،نقشی بسیار گسترده دارند و همینانند که بدلیل دشمنی دیرینه و همیشگی خویش و اجدادشان با ما ایرانیان، با وحشیگری،درنده خویی وسبعیتی ویژه و بی نظیر بجان دختران،پسران،زنان و مردان دلیر و از جان گذشته ای افتاده اند که با سردادن فریاد های "مرگ بر دیکتاتور" و "زنده باد آزادی" لرزه بر پیکر فرتوت و اهریمنی رژیم دست نشانده و جنایتکار جمهوری اسلامی انداخته و آشکارا خواب را بر ولی وقیح رژیم و شرکای او حرام کرده اند.

سرکرده ی جنایتکار تشکیلات تروریستی حزب الله در این نطق تلویزیونی مدعی شد که" مشکلاتی که در اعتراض به نتایج انتخابات در ایران به وجود آمده به زودی پایان خواهد یافت."

این جنایتکار حرفه ای از جمله گفت:

«البته بله، بعضی از دوستان ما در ایران به‌خاطر اختلاف بر سر شمارش آرا مشکلاتی ایجاد کرده‌اند، همیشه در ایران چنين اختلافاتي وجود داشته است اما با حضور ولی فقیه، «آیت‌الله خامنه‌ای» و خردمندی ایرانیان، این كشور از این بحرانی که پیش آمده است به آسانی گذر خواهد کرد.»
از این مزدور جنایت پیشه ی رژیم ولایت فقیه که بودجه ی تشکیلات تروریستی تحت رهبری اش از سوی رژیم آخوندی، و از محل غارت دارایی ملی ما ایرانیان تامین می گردد،باید پرسید:

ای مزدور تروریست و ضدایرانی!

تو که در لبنان نشسته ای و روز و شب سرگرم تدوین و تنطیم نقشه ها و عملیات تروریستی علیه مردم غیرنظامی در اسراییل و دیگر نقاط جهان هستی،از کجا خبر داری که رژیم جنایتکار آخوندی " از این بحرانی که پیش آمده است به آسانی گذر خواهد کرد.»؟!
آیا اطمینان تو در زمینه ی "گذر رژیم جنایتکار آخوندی از این بحران"،آنهم "به آسانی"،دلیلی جز آن دارد که تو و آدمکشان تروریست تحت فرمان ات،در کنار همدستان تان از تشکیلات تروریستی حماس و جهاد اسلامی ،و دوش بدوش گرازهای حکومتی،در سرکوب وحشیانه ی خیزش کنونی ملت ایران نقشی مستقیم و گسترده دارید؟

همچنانکه در سی سال گذشته نیز،دوش بدوش آدمکشان تحت امر خمینی خون آشام و خامنه ای و دیگر سران رژیم آخوندی،در درون و برون از مرزهای ایران به پیشه ی جنایتکارانه ی سرکوب و ترور مردم و ایرانیان تبعیدی اشتغال داشته اید.

ما ایرانیان بخوبی می دانیم که جنایتکاران و تروریست های عرب لبنانی،فلسطینی و ... از قماش انیس نقاش،که در ترور نافرجام شادروان شاهپور بختیار نقش داشت،از دیرباز در ایران و در پناه رژیم جنایتکار آخوندی بسر می برند.

مردم ایران و جهان همچنین از نقش تروریست های عرب تحت امر ولی وقیح رژیم آخوندی در ماجرای میکونوس که در جریان آن رهبر وقت حزب دمکرات کردستان ایران و شماری دیگر از ایرانیان تبعیدی مخالف رژیم آخوندی جان باختند، کاملا آگاهی دارند.

و کمتر ایرانی آزاده ای است که نداند بسیاری از آدمکشان قداره بند و تابدندان مسلحی که اینروزها در ایران همچون سگان هار و گرگ های درنده بجان دختران،پسران،رنان و مردان ایرانی افتاده اند و آنان را بیرحمانه مورد ضرب و شتم قرار داده و یا بقتل می رسانند،فرزندان جنایتکار و خون آشام آندسته از تروریست های لبنانی،فلسطینی و ... هستند که پدران شان در جریان عملیات تروریستی در اسراییل و یا دیگر کشورها بهلاکت رسیده اند،و سران رژیم آخوندی آنان را در کنف حمایت خویش گرفته،در شهرهای گوناگون ایران اسکان داده و در لانه ها،پایگاه ها و مراکز گوناگون تربیت آدمکش و تروریست برای چنین روزهایی آماده ساخته و پروارشان کرده اند!

اطمینان سرکرده ی جنایتکار حزب الله لبنان از گذر رژیم جنایتکار از بحران کنونی،آنهم "به آسانی" چه دلیلی جز آن می تواند داشته باشد که جنایتکاران و آدمکشان تحت فرمان وی در ایران مستقر بوده و در سرکوب خونین خیزش ملی مردم ایرانیان علیه رژیم آخوندی نقش مستقیم و بسیار گسترده دارند!

تنها جنایتکارانی از قماش آدمکشان حرفه ای تحت فرمان شیخ حسن نصرالله و شرکای پلید او در حماس و جهاد اسلامی که در جریان عملیات تروریستی خود در اسراییل و لبنان و فلسطین و اقصی نقاط جهان حتی به کودکان و زنان نیز رحم نمی کنند،می توانند "به آسانی" آب خوردن،دشنه و تیغه و کارد بر گلو و سینه ی دختران و پسران دانشجوی ایرانی بگذارند،بسویشان تیراندازی کنند،و یا آن ها را از بام های ساختمان هایی که ایرانیان در جریان جنگ و گریز خیابانی با گراز های حکومتی در آن ها پناه می گیرند،به پایین پرت کنند و بقتل برسانند.

شیخ حسن نصرالله که تشکیلات تروریستی تحت فرمانش برغم برخورداری از پشتیبانی عظیم مالی از سوی سران رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی،در انتخابات اخیر لبنان شکستی سخت را متحمل گشت و اینک می خواهد انتقام آن شکست را از مردم ستمدیده ی ایران بگیرد،در ادامه ی سخنرانی ضدایرانی اش مدعی شد که:

«دنیا 40میلیون ایرانی را که از بامداد تا شامگاه صف کشیدند تا در نظامی اسلامی و در حکومت ولایت فقیه، رأی بدهند را ندید؟ کجای جهان عرب ممکن است چنین اتفاقی بیفتد؟»

باید به این کوردل پلید و جنایتکار گفت:

نخست اینکه،ایرانیان در جریان همین نمایش انتخابات ریاست جمهوری و رای خود،یکبار دیگر نشان دادند که رژیم جنایتکار آخوندی و حکومت اسلامی را نمی خواهند.اگر جز این می بود،که آنان در اعترا ض به شعبده بازی های انتخاباتی رژیم همچون دریایی خروشان از امواج ملی و انسانی در خیابان ها براه نمی افتادند و حکومت پلید اسلامی با همدستی شما آدمکشان نیازی به سرکوب آنان نمی دید!

دو دیگر اینکه،در شرایطی که به اعتراف خودت در هیچ کجای جهان عرب،حتی اعراب برای اسلام و حکومت اسلامی و ولایت اهریمنی فقیه تره خرد نمی کنند،پس چرا ما ایرانیان می بایستی طرفدار و کشته مرده ی حکومت جنایتکار اسلامی و آیین اهریمنی و ضدانسانی و واپسگرایی باشیم که اجداد تو و همپالگی هایت بزور تازیانه و شمشیر بر ما ایرانیان تحمیل کردند؟!

اسلام ،حکومت اسلامی و ولایت فقیه ارزانی شما اعراب باد!ما ایرانیان حکومت اسلامی و ولایت فقیه نمی خواهیم.ما آزادی می خواهیم!

ما ایرانیان مخالف رژیم اشغالگر آخوندی،بهمان اندازه که قصد دامن زدن به نفرت و دشمنی نژادی،ملی و دینی را نداریم،صریحا بر این نکته تاکید می کنیم که از همدستی تروریست ها و آدمکشان عرب وابسته به تشکیلات تروریستی و ضدایرانی حزب الله،حماس و جهاد اسلامی با گردانندگان و مزدوران نظامی،انتظامی و امنیتی رژیم آخوندی در سرکوب مردم ایران عمیقا انزجار داشته و دیر یا زود،این سیه دلان خونریز و دشمن ایران و ایرانی را که سرزمین مادری ما را به اشغال خویش درآورده اند و ما از دیرباز آنان و مراکز محل استقرار و لانه های جاسوسی و تروریستی شان را شناسایی کرده ایم ،محاکمه ومجازات خواهیم نمود.نه شیخ حسن نصرالله،و نه دیگر مزدوران عرب و غیر عرب رژیم اشغالگر خمینی،نباید کمترین تردیدی در این زمینه،و نیز در این باره داشته باشند که مردم ایران رژیم اهریمنی آخوندی را در آینده ای بسیار نزدیک سرنگون خواهند ساخت!

علی اکبر رشیدی

۲۸ خرداد ۱۳۸۸

بر گرفته از وبلاگ"حرف آخر"

http://www.harfeakher.blogspot.com

--------------------------------------------------

۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه


تداوم شعار "الله اکبر"، تداوم حکومت "الله" بر ایران است!



در این روزها که خیزش یکپارچۀ مردم سرتاسر میهن بزرگ ما را فرا گرفته است، عوامل با نقاب و بی نقاب رژیم "الله" ساختۀ جمهوری اسلامی در میهن ما، این خیزش ها را با حوادث بغایت ضد ایرانی و غیر ایرانی ماه ها ی آخر سال 1357 مقایسه کنند.
این عوامل تلاش دارند با قرینه سازی خیزش کنونی هم میهنان در جای جای سرزمین پهناور ما بر علیه رژیم اشغالگر اسلامی با آنچه در سال 1357 بر میهن ما رفت، ادعا کنند خیزشی که اکنون در ایران برپا شده است، در ادامۀ حوادث خونین و مرگبار ماه های پایانی سال 1357 و برای حفظ دستاوردهای آن "انقلاب شکوهمند!!" است!
عوامل دست آموز شوروی در ایران که در سالهای حکومت کمونیستی در این کشور از سازمانهای اطلاعاتی آن جیره و مواجب دریافت می کردند، در آن سالها بدنبال "امام کذایی و ضد امپریالیستشان" راه افتادند و به همراه خمینی، این بزرگترین جنایتکار همۀ تاریخ ایران شعار "الله اکبر" سر دادند، از جمله مبلغین این قرینه سازی هستند.

نتیجه شعار "الله اکبر" در ساال 1357 را دیدیم!
خمینی بر سر کار آمد. "الله اکبر" را بر میهن ما حاکم نمود. و تنها حزب،"حزب الله" شد. حکومت حزب الله از نخستین روزهای بر سر کار آمدن، بجان مردم ایران افتاد و در قدم نخست خطاب به زنان گفت:
"یا توسری! یا روسری!"
و تنها اندکی بعد!
حکومت "الله" در گنبد کاووس، به جان و مال هم میهنان ترکمن ما هجوم آورد؛
حکومت "الله" در کردستان، این سرزمین جدایی ناپذیر میهن بزرگ ما را وحشیانه بمباران کرد و هزاران هم میهن کرد را به قتل رساند؛
حکومت "الله"،چاقو، چماق و قمه را بدست اوباشان داد تا همراه با دریدن صورت و بدن دختران، پسران، زنان و مردان، در سراسر ایران عربده بکشند:"حزب فقط حزب الله!"و ثابت کنند "الله" بر ایران حاکم شده است؛
حکومت "الله" یکی پس از دیگری روزنامه ها را بست؛
حکومت "الله" سازمانهای سیاسی را یکی پس از دیگری غیر قانونی اعلام کرد؛
حکومت "الله" با تحریک همسایگان ایران، جنگی ناخواسته را به مردمان ایران و عراق تحمیل نمود که در نتیجۀ آن میلیونها ایرانی و عراقی کشته شدند و تقریبا تمامی ساختار روبنایی و زیر بنایی دو کشور ایران و عراق نابود گشت؛
حکومت "الله" دسته دسته هم میهنان ما را به زندانها انداخت، شنکجه کرد و در سال1367 هزاران زندانی سیاسی را قتل عام کرد؛
حکومت "الله" تمامیت ارضی ایران را در خطر انداخت و در یک عمل ضد ایرانی، بخش بزرگی از دریای مازندران را به جمهوری های پیشین شوروی بخشید؛
حکومت"الله" میلیونها ایرانی را مجبور به ترک میهن کرد؛
حکومت "الله" بیشترین فشارها را بر باورمندان به آیین اندیشمند بزرگ ایران زمین، زرتشت ،این پیام آور بزرگ راستی و نیکی وارد آورد تا آنها از این آیین دست بکشند؛اما همواره با شکست مواجه گشت چرا که حکومت دروغ و تزویر"الله" را یارای پیکار با راستی نیست.
حکومت "الله" صدها تن از هم میهنان باورمند به ادیان مسیحی، یهودی ، بهایی، سنی را اعدام نمود، بسیاری از آنها را وادار به ترک میهن کرد و خانه و کاشانۀ آنها را با خاک یکسان نمود؛
حکومت"الله" حتی به دراویش نیز رحم نکرد و بسیاری از آنها را کشت و نیایشگاه های آنان را ویران کرد؛
حکومت "الله" فقر، دزدی، تن فروشی،غارتگری و انواع جنایات دیگر را بر میهن ما حاکم نمود؛
حکومت"الله" برای صدور تروریسم که از آن با نام رمز"صدور انقلاب اسلامی" یاد می کرد، دارودسته های بغایت ارتجاعی همچون "حزب الله" در لبنان و"حماس" و"جهاد اسلامی" را در فلسطین براه انداخت تا آن ها را بجان مردمان لبنان و فلسطین و اسراییل بیندازد؛ و در آتش جنگ های ایجاد شده در لبنان، فلسطین و اسراییل به زندگی نکبت بار خویش ادامه دهد؛
در تتیجه صدور تروریسم از سوی حکومت "الله" به سرتاسر جهان، امروزه نام ایران برابر با تروریسم شده است.

بر شمردن همۀ دستاوردهای!! حکومت "الله" و "انقلاب شکوهمند بهمن!!" برای ایران و ایرانی و جهان در مقال این نوشته نیست، چه:"مثنوی هفتاد من" خواهد شد!

همانگونه که در بالا گفته شده، اکنون نیز عده ای تلاش دارند با مطرح نمودن شعار "الله اکبر"، "الله" را همچنان به جان مردم ایران حقنه کنند، بر سر کار بیایند و با تداوم حکومت "الله"، به شیوه هایی دگر بر سرنوشت مردم حاکم شوند تا جنایاتی را که "حکومت الله" در دوران رژیم جنایتکار خمینی فرصت نکرد بر ایران و ایرانی روا دارد، بر آنها روا دارند.
وانگهی مگر سخن بر سر سکولاریسم نیست؟
هر آن کس که شعار "الله اکبر" را سر دهد، چه بخواهد و چه نخواهد، می گوید "الله" بزرگ است، درگام نخست بر ضد سکولاریسم است.حقوق زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان، بهاییان و...را پایمال می کند و سدی خواهد شد در برابر پیوستن باورمندان به این آیین ها به خیزش کنونی بر ضد رژیم جنایتکار و اشغالگر جمهوری اسلامی!

هم میهنان!
با نگفتن "الله اکبر" و سردادن شعارهای:
مرگ بر دیکتاتور!
زنده باد آزادی!
پاینده باد ایران!
به جنگ حکومت"الله" در میهنمان برویم چرا که:
تداوم شعار "الله اکبر"، تداوم حکومت "الله" بر ایرانی و ایران است!

کیانوش رشیدی
بیست و هفتم خرداد ماه 1388
برابر با پنجمین روز خیزش بزرگ مردم ایران بر ضد رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی

---------------------



علی اکبر رشیدی:



پس از سی سال سکوت،حالا "تظاهرات سکوت"؟!




گردانندگان رژیم خونریز و اشغالگر آخوندی برای به بیراهه کشانیدن خیزش ملی و جنبش ملی ایرانیان علیه تقلبات و جنایات این رژیم انگلیسی از روش ها،ابزارها و شگردهای گوناگونی بهره می گیرند:از تهدید و بگیر وببند و سرکوب خونین ایرانیان بجان آمده گرفته تا پخش شایعه،دروغ و طرح شعارهای انحرافی و فرستادن مردم به دنبال نخود سیاه!

پس از واداشتن مردم بخشم آمده ی ایران به سردادن شعار چندش آور و غیرایرانی "الله اکبر" بجای شعار "مرگ بر دیکتاتور!" و "زنده باد آزادی!"،اینک گردانندگان ستاد جنگ روانی رژیم آخوندی شگرد و ترفند تازه ای را بکار گرفته اند که آن همانا تشویق ایرانیان بجان آمده از جنایات بیشمار سران رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی به برگزاری "تظاهرات سکوت" است!

گردانندگان رژیم جنایتکار آخوندی که از فریادهای آزادیخواهانه ی مردم ایران و رسیدن آن بگوش جهانیان وحشت دارند،از طریق نفوذی ها و عوامل جاسازی شده ی خود در صفوف مردم ،با حیله گری از آنان خواسته اند که به اصطلاح بمنظور حفظ آرامش و پرهیز از درگیری و تحریک نکردن نیروهای سرکوبگر و خونخوار رژیم آخوندی،در جریان تظاهرات و حرکات اعتراضی خویش از سردادن شعار پرهیز نموده!!! و در سکوت کامل به راهپیمایی های اعتراض آمیز خویش علیه تقلبات و جنایات رژیم آخوندی بپردازند!

ایرانیان نباید فریب این نیرنگ ها ی آخوندی ـ انگلیسی را بخورند.

رژیم آخوندی سی سال است که قلم ها را شکسته،زبان ها و نفس ها را بریده،و جو سانسور،ترور،اختناق و سکوت را در میهن اشغال شده ی ما حاکم کرده است.

مردم ایران سی سال آزگار بود که "دهان بسته و لب خموش" راه می رفتند و بواسطه ی تهدیدهای مرگبار گرازهای سرکوبگر حکومتی، در اغلب موارد حتی از امکان برگزاری آزادانه و آشکار آیین های بزرگداشت عزیزان جانباخته ی خویش که بدست شکنجه گران و دژخیمان جمهوری اسلامی بقتل رسیده اند،محروم بوده اند!

حالا کسانی که هنوز که هنوز است، از خط انگلیسی خمینی خون آشام خارج نشده،هیچ فرصتی را برای اعلام وفاداری به اهداف جنایتکارانه ی آن خون آشام بدنام از دست نمی دهند،و با اینهمه،اربابان رژیم غارتگر و دست نشانده ی آخوندی با دست و دلبازی و از کیسه ی خلیفه به آنان لقب "رهبران اپوزیسیون" اهدا می کنند،ایرانیان بستوه آمده از فریبکاری ها و ستمگری های بیشمار آخوندی را که در اینروزها در صفوف میلیونی در سراسر میهن بخون خفته و زجرکشیده ی ما براه افتاده و خشم و نفرت خویش را نسبت به تبهکاران حاکم بر ایران فریاد می کشند،دعوت به آرامش، و بدتر از آن، برگزاری "تظاهرات سکوت"!!! می نمایند!!!

به این حضرات خط امامی که با یاری اربابان جهانی خویش مدال "رهبران اپوزیسیون" و "اصلا ح طلب" را برسینه زده،بر روی دو صندلی نشسته، شریک دزد و رفیق قافله اند و در بهترین حالت،هم از توبره می خورند و هم از آخور،بایدگفت:

آقایان خط امامی!

مردم ستمدیده و مظلوم ایران که همواره آماج خشم و کین جانورانه ی آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت فرمانروا بر ایران بوده و از جمله در همین روزهایی که اینک پشت سر می گذاریم،مورد وحشیانه ترین حملات از سوی آدمکشان خمینی و شرکا قرار دارند و روز و شبی نیست که خون ایرانیان دلیر و آزاده و بپاخاسته بدست جنایتکاران خمینی صفت جاری نشده و خاک این مرزوبوم اهورایی را رنگین نسازد،اصولا برای آن به خیابان ها نیامده اند که خاموشی برگزیده و سکوت کنند!

برعکس!

مردم ایران در صفوف میلیونی بخیابان ها ریخته اند تا در فرصتی که پدید آمده است، خشم و نفرت همیشگی و دیرینه ی خویش علیه رژیم جنایتکار آخوندی و نظام اهریمنی جمهوری اسلامی را با بانگی بلندتر و رساتر از همیشه فریاد کنند و صدای آزادیخواهانه ی خود را بگوش همه ی جهانیان برسانند!

هرکس نداند،شما آقایان خط امامی که خوب می دانید اگر امروز مردم بپاخاسته ی ایران "بدنبال شما راه افتاده اند"، ابدا از سر مهر و ارادت آنان به شما نیست،بلکه مصداق عینی و ملموس ضرب المثلی است که می گوید:

" از درد لاعلاجی،به خر می گه خانم باجی"!!!

و نیز ضرب المثل دیگری که می گوید:

"در جهنم مارهایی هست که انسان از ترس آن ها به افعی پناه می برد!"

مردم ایران تشنه ی رسیدن به آزادی اند.آنان رژیم جنایتکار آخوندی را در تمامیت آن نفی می کنند و می خواهند سربتن هیچیک از سران و پایوران درنده خوی کنونی و پیشین این رژیم ضدایرانی،اعم از خط امامی و حجتیه ای و ... نباشد!

مردم ایران برای رهایی از چنگال رژیم اشغالگر و بغایت واپسگرا و وابسته ی جمهوری اسلامی،از هر امکانی،از جمله از شکاف میان دشمنان خویش که برخی از آنان بدستور استادان اعظم لژهای فراماسونری و اربابان رژیم آخوندی،یکشبه آزادیخواه !!!و اصلاح طلب!!! و رهبر اپوزیسیون!!! شده اند،بهره می گیرند.

بزبانی ساده تر،مردم ایران آزادی و عدالت می خواهند و برآنند که بساط اهریمنی رژیم آخوندی را یکسره از میان برچینند.در این رهگذر،شمایان،به مصداق "مقصود تویی،کعبه و بتخانه بهانه!" تنها وتنها بهانه اید!

برغم علاقه ی وافر شما خط امامی ها به مشاهده ی مردم ایران در قالب گله ی ده ها میلیونی گوسفندهای بی سر و زبانی که می بایستی تنها برای تحقق اهداف حقیرانه،تنگ نظرانه و غارتگرانه ی شما در خیابان ها براه افتاده و با ایفای نقش گوشت دم توپ بسوی قربانگاه هایی که برایشان درنظر گرفته شده است، روانه شوند،مردم ایران در تظاهرات و گردهمایی های ملی و میلیونی خویش علیه تقلبات و دیگر فریبکاری ها و جنایات رژیم آخوندی،و اصولا علیه تمامیت این رژیم اشغالگر و دست نشانده،بهیچ روی سکوت اختیار نخواهند کرد و یکدل و یکصدا فریاد آزادی و سرنگونی این رژیم اهریمنی و ضدایرانی را سرخواهند داد و در راستای پیشبرد جنگ آزادیبخش ملی با رژیم خونریز و اشغالگر جمهوری اسلامی از تمامی امکانات میهنی و جهانی،و نیز شیوه ها و ابزار مناسب استفاده خواهد نمود!

علی اکبر رشیدی

۲۷ خرداد ۱۳۸۸

برگرفته از وبلاگ "حرف آخر"

http://www.hatfeakher.blogspot.com

-----------------------------------------------



قیام ملت ایران که کمتر از یک انقلاب شکوهمند واقعی نیست، برعلیه نظام سنگسار اسلامی آغاز شده و به وقوع پیوسته و تا پیروزی و آزادی راه درازی در پیش رو ندارد. غرش رعدآسای گام های استوار جوانان و دختران و پسران شجاع ایرانزمین بر خیابان های ایرانشهر، جهان را به بهت و حیرت انداخته است. زمین لرزه ای به پا شده که این روزها خواب از چشم نه فقط رهبر شیره ای مسلمین جهان، که خواب از چشم دیکتاتورهای ریز و درشت جهان نیز ربوده است. قیام ملت ایران بر ضد خونخوارترین و پلیدترین و تبه کارترین نظام استبدادی حاضر، بدون شک موجی از امید در دل مردم اسیر اسلام و اسیر طالبان و سربران مسلمان در کشورهای موسوم به اسلامی ایجاد خواهد کرد. به جرأت می توان گفت که با پیروزی ِ ملت ایران بر رژیم تجاوز اسلامی، آن پدیدهء شومی که به نام تروریسم اسلامی و بنیادگرایی اسلامی معروف گشته است از جهان برخواهد افتاد و اسلامخواهان برای ابد آنچنان محاصره و منزوی خواهند گشت که فرزندانمان و نسلهای آینده به جز با مراجعه به اسناد تاریخی، وجود چنین آدمخواران و خونریزانی چنین پلید را باور نخواهند کرد.
امروز آن شیرزنان ایرانی که وصفشان را بارها شنیده ایم و در تاریخ و اشعار و منظومه ها و حماسه های فرهنگ ایرانزمین ستایش شده اند، آنان را در خیابان های تهران و سایر شهرهای ایران به چشم خود عیان می بینیم.
امروز گردآفریدها و پوراندخت ها و آذرمیدخت ها، امروز کیسیای مرزبان و آناهیتا فرماندهء نیروی دریایی هخامنشیان و طاهرهء قره العین را به چشم خود می بینیم.امروز پسران برومند ایران ِ جان، یادآور بابک خرمدین و مازیار و بهمن جازویه و روزبهان خراسانی اند که مرگ نظام نکبت الهی را فریاد می کشند.
به هوش باشیم، خیابان ها را ترک نکنیم و تا گرفتن نتیجهء مطلوب که همانا سقوط و سرنگونی و برافتادن نظام اسلامی است- و یا اگر بهتر می پسندید، انحلال، اضمحلال و یا هر واژه و اصطلاح و مفهوم دیگری که گویای مقصود نگارنده است- از پای ننشینیم.اگر ملت ایران خیابان ها را ترک کند و فریب آیت الله های مکار و نیرنگ باز و دشمن آزادی نظیر صانعی و اردبیلی و منتظری و سایر آخوندهای به ظاهر لایت و خوش خیم که مردم را به آرامش دعوت می کنند را بخورد و به خانه ها باز گردد،اگر ما مردم هنوز دچار ذره ای توهم اصلاح طلبی بوده باشیم و اصلاح طلبان و دوم خردادی های ورشکسته و دودوزه باز بتوانند با دعوت به آرامش و تحت شعارهای اسلامی و با الله اکبر و یا حسین، جنبش براندازی ملت ایران را به استحاله بکشانند و ما را به کمتر از نفی و انکار جمهوری اسلامی در تمامیتش راضی و قانع سازند، بطوریکه قبل از سرنگونی نظام سنگسار اسلامی به خانه ها برگردیم،
اگر از خشونت و سرکوب مأموران و پاسداران و بسیجی ها و دیگر اوباش رژیم اسلامی بترسیم و یا با دلنگرانی های پیش پاافتاده و بی منطقی نظیر توقف کار و کسب و خسارت های بی ارزشی مانند شکستن شیشه ها و آتش گرفتن چند بانک و اتومبیل از پرداختن این کمترین هزینه ها سرباز زنیم...آنوقت یقین بدانید که جامعه و ملت ایران برای یک دوره ای که طول و دوام آن غیرقابل پیش بینی است، گرفتار آنچنان اختناق و سرکوب و استبداد وحشیانه و خونریز و پر از شکنجه و مرگ و اعدام و سنگساری خواهد شد که سال های سیاه و اهریمنی دههء شصت را آرزو کند.
انسان سنگی را که برای کوبیدن بر سر جانوری وحشی که قصد جانش را کرده از زمین بر می دارد، باید با تمام نیرو و توان به هدف بکوبد. اگر در میانهء راه دچار تزلزل شود باخته است. باید مرگش را پیش چشم ببیند. چنانچه حکومت اسلامی از این مرحلهء مرگ و زندگی جان به سلامت در ببرد و خود را بازسازی کند، همچون ماری زخمی تک تک ما را که در خیابان ها آرزوی مرگش را فریاد زدیم، می گزد و می کشد. تمام فیلم ها و عکس ها و تصاویر مبارزان را یک به یک بررسی خواهد کرد و در سر فرصت به سراغمان خواهد آمد.جمهوری اسلامی در روز دوشنبه(25 خرداد 88) با قتل حداقل هشت تن از معترضین در تهران و در برابر چشم جهانیان، ماهیت خونریز و جنایتبار خود را برای هزارمین بار به نمایش گذاشت. اکنون تصور کنید که برای این مارزخمی فرصت و سکوت مطلوبش را فراهم کنیم تا از سرتاسر ایران سیاه چاله ای به تاریکی ِ غار حرا و عمق چاه جمکران بسازد و کینه و نفرت آیت الله ها را از آزادی و دموکراسی و حقوق بشر با قتل عام و ترور دگراندیشان و مخالفان خود تسکین دهد و هر فروزهء نیک و فکر زیبا و هر وجود ارزشمندی را در خود ببلعد.
مشاهده کنید که یک تن از اهریمنان آدمخوار- بسیار پیش از ماجرای انتخابات- در بارهء قیام احتمالی ِ ملت ایران چه می گوید:
حجت الاسلام والمسلمین سید احمد علم ‌الهدی صبح روز سه‌شنبه در دیدار جمعی از فرماندهان، مسوولان و مربیان عقیدتی - سیاسی سپاه امام رضا(ع) در مشهد تصریح کرد: «هر جریانی که در عرصه سیاست کشور روی کار آید و پرچم مردم را در برابر رهبری، ولایت، خدا و نظام بردارد، باید مچ او را گرفت و آن را نابود کرد چرا که این جریان، جریان دشمن است».
وی خاطرنشان کرد: «جریان مردم، مقدس است اما به عنوان خلق خدا بودن؛ اگر جریان مردم به عنوان جریان ضد ارزشی بخواهد مقابل خدا بایستد، شرک است و باید نابود گردد».این حقیقت را هم به خوبی می دانیم که مقصود وی از خدا، هزاران آخوند و آیت الله مفتخوار و انگل پیشه و کینه توز است. هزاران امام جمعه و حجت الاسلام و مرجع تقلید و مجتهد و دزد و دشمن ایران و دشمن زن و آزادی و حقوق بشر و پیشرفت است که قرن هاست دسترنج زحمتکشان را خورده و شکم گنده کرده اند.
از طرفی آن ساده اندیشانی که گمان می برند که امروز دنیا دیگر نمی پذیرد و اجازهء وجود و بروز چنین شرایط و وضعیتی را نخواهد داد و منبعد رژیم اسلامی در جهانی به کوچکی ِ دهکده که از همه سویش فریاد دموکراسی خواهی به هواست، قادر نخواهد بود ملت ایران را سرکوب و خفه کند، مگر نمی بینند که همین غرب مدرن و پیشرفته چگونه دیکتاتوری ِ حسنی مبارک در مصر و حکومت وحوش وهابی در عربستان صعودی را حمایت می کند؟
کافی است اختناق و انقیاد و گرسنگی و زندگی ِ پر از زجر و شکنجه مردم کره شمالی را در نظر بگیرید و ببینید که چگونه غرب متمدن با سازمان ملل و اعلامیه جهانی حقوق بشرش، چند دهه است که چشمش را بر تمامی ادبار و سیه روزی این ملت بسته است و با معامله و بازی های پشت پرده و اغفال و سرگرم ساختن دنیا با مضحکهء و جنجال بر سر فعالیت های اتمی و سلاح های کشتار جمعی ، زندگی ِ نکبت بار مردم کره شمالی را به فراموشی سپرده است.
هم اتحادیه استعمارگران اروپا و هم ایالات متحده آمریکا که به قولی وزارت امور خارجه اش در لندن است و آن حسین اوبامای اسلامنواز و کمپانی های جهانخوارش، اگر منافعشان را در حفظ جمهوری اسلامی بدانند، بدون هیچ تردیدی در برابر خواست و ارادهء و آرزوی دیرینهء هفتاد میلیون ایرانی با تمام قوا می ایستند. استعمارگران هرگز هیچ دغدغه ای از بابت حقوق بشر و آزادی و دموکراسی، آنجا که با منافع و سیاست های غارتگرانه خود تضادی پیدا کند، نداشته و ندارند. بلکه سرکوبگران واقعی و پیگیر آزادی و دموکراسی و سکولاریسم در سرتاسر جهان بوده و هستند.*
در پایان شاید لازم باشد به آندسته از هم میهنانی که گمان می کنند راقم این سطور در خارج و دور از گود نشسته و نسخه می پیچد، خاطر نشان سازم که برعکس، بنا به دلایلی هرگز موفق نشدم حتا چند روزی جهت سیاحت و گردش هم از ایران خارج شوم. با نام مستعار می نویسم و خوشبختانه روز یکشنبه(24 خرداد 88) یک ضربت باتوم از مأموران نوش جان کردم که به پشتم اصابت کرد و اگر سرم را ندزدیده بودم دیگر نفسم بالا نمی آمد و اکنون در خدمت شما نبودم. سال 57 نیز آنان می زدند و ما می خوردیم، امروز هم چنین است و با این سن و سال بالا که آردمان را بیختیم و الکمان را آویختیم، دیگر هیچ ترسی حتا از مردن در راه آزادی در وجودمان راهی ندارد که موجب افتخار هم هست. این سخنان البته با احساس عمیق قدردانی و سپاس نسبت به مبارزه و روشنگری های ارزشمند هموطنانی بر زبان جاری می شود که سی سال تبعید و دربدری در اطراف و اکناف جهان را پذیرفتند و هرگز از فکر آزادی ملت ایران غافل نگشتند.
-----------------
سخنان آخوند اعلم الهدی:
نویسنده:سیامک مهر
برگرفته از سایت فراگیر ایران ب.ب.ب
----------------------------

۱۳۸۸ خرداد ۲۶, سه‌شنبه


مسابقه فوتبال ایران-کره!

شعارهای مردم در این ارتباط!



در چارچوب دیدارهای مقدماتی جام جهانی فوتبال 2010 در آفریقای جنوبی، فردا چهارشنبه بیست و هفتم خرداد ماه، ساعت 15 و 30 دقیقه به هنگامۀ تهران، تیم ملی فوتبال کره جنوبی میزبان تیم فوتبال ایران است.
گمان می رود رژیم تلاش کند با تبلیغات در بارۀ این دیدار، و کوبیدن بر طبل"حساس بودن این بازی سرنوشت ساز"، "عرق ملی" و... برای خواباندن آتش خشم ایرانیان علیه رژیم اشغالگر اسلامی، که سرتاسر میهن ما را فراگرفته است، از مردم بخواهد در خانه های خود بنشینند و در کانون خانواده به تشویق فوتبالیست های ایران بپردازند.
به همین خاطر پیشنهاد می شود مردم در خیابانها بمانند و از ساعت 15 و 30 دقیقه، همراه با شعارهای دیگر از جمله این شعارها را در خیابانها سر دهند:

بچه ها غوغا کنید، دیکتاتورو کله پا کنید!
گُل شما، گُل ماست! رای ما پابرجاست!
اگه شما گل بزنین، رایمونو پس می گیریم!
فرزند گُل و بلبل، رای نداده به این خُل!
احمدی نژاد پنالت کرد، مردم پنالتی می زنند!
احمدی نژاد فول کرده! توپ زیر پایِ مردُمه!
احمدی نژاد آفسایدیه!
احمدی نژاد! وقتت دیگه تموم شد! وقت اضافی یُختور!
و...


کیانوش رشیدی
بیست و ششم خرداد ماه 1388

۱۳۸۸ خرداد ۲۵, دوشنبه



سند تازه ترین جنایت رژیم اشغالگر اسلامی در ایران:

پیکر خونین یکی جانباختگان راه پیمایی امروز، دوشنبه بیست و پنجم خرداد 1388 در تهران

--------------------------------
سه راه در مقابل خامنه ای!

در پی خیزش گستردۀ هم میهنان در سرتاسر کشورمان، خامنه ای، ولی وقیح رژیم اشغالگر اسلامی، سه راه بیشتر ندارد:

یک- طی اطلاعیه ای از سوی شورای نگهبان رژیم، انتخابات را باطل اعلام کند؛
دو- بعنوان فرمانده ی کل قوای رژیم، در سرتاسر ایران حکومت نظامی اعلام کند؛
سه-احمدی نژاد استعفا دهد.
راه چهارمی وجود ندارد.
امکان دارد در ساعات آینده، یکی از این سه تصمیم نامبرده از سوی رادیو و تلویزیون رژیم اعلام گردد.

اعلام هر یک از این گزینه ها برابر است با سرنگونی رژیم اشغالگر اسلامی در میهن ما!

کیانوش رشیدی
بیست و پنجم خرداد ماه 1388
--------------------------
سایتهای رژیم هک شدند! به هک کنندگان بپیوندید!
خبر کامل در این نشانی:


http://iranbbb.org/44375.htm


برگرفته از سایت فراگیر ایران ب.ب.ب.

http://www.iranbbb.org


------------------------
شیر خفته برمی خیزد!


ایران یکپارچه در آتش می سوزد.دروغ بزرگ گردانندگان رژیم آخوندی مبنی بر اینکه دیکتاتور کوچک، پاسدار احمدی نژاد،در نمایش انتخابات ریاست جمهوری اکثریت آرا را بدست آورده است،موجی از خشم،نفرت در میان ایرانیان،و از جمله در میان آندسته از هم میهنان ما برانگیخت که به دمکراسی آخوندی دل بسته و می پنداشتند که با شرکت در نمایش انتخابات و برگزیدن میر حسین موسوی،روزنه هایی هر چند کوچک برای دستیابی به آزادی گشوده خواهد شد.
همه ی نشانه ها حاکی از آن است که ایران،این شیرخفته، آرام آرام از خواب برمی خیزد!

از دروغ بزرگ دیکتاتور کوچک تا انفجار عظیم!

دروغ بزرگ آخوندی با هدف تحمیل دگرباره ی دیکتاتور کوچک،پاسدار احمدی نژاد،بدرستی از سوی مردم بجان آمده ی ایران،و بویژه از سوی جوانان،بمثابه ی توهین آشکار سران رژیم آخوندی به ملتی تلقی گشت که برغم رعایت تمامی قواعد بازی اسارتبار اعلام شده از سوی اشغالگران، و شرکت گسترده در نمایش انتخابات ریاست جمهوری،حقوق و خواست هایش بگونه ای خشن نادیده گرفته شد.
زمان چندان زیادی لازم نبود تا سران جنایتکار و بی آزرم رژیم آخوندی مردم ایران را با نتایج دروغین شمارش آرا که برمبنای آن می بایستی دیکتاتور کوچک، پاسدار احمدی نژاد از جعبه های مارگیری سربرآورد، آشنا نموده و از این راه بزبان کثیف آخوندی این آموزه ی کهن را به ایرانیان یادآوری نمایند که:
مهم نیست که چه کسانی رای می دهند.مهم نیست که کجا و برای چه رای می دهند،بلکه مهم آنست که چه کسانی رای ها را می شمارند!
مردم ایران،و بویژه جوانان بخشم آمده،که آشکارا خود را فریب خورده می دیدند،بنوبه ی خود،آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت گرداننده ی رژیم جمهوری اسلامی را دیرزمانی برای آگاهی از واکنش انفجارآمیز ایرانیان نسبت به این دروغ بزرگ،در انتظار نگذاشتند.آنان دسته دسته،و هزار هزار در تهران و دیگر شهرهای میهن مان به خیابان ها ریختند و خشم فروخورده ی خویش را در قالب فریادهای آزادی و درگیری با گرازهای حکومتی که از شامگاه روز رای گیری در پوشش برگزاری "مانور اقتدار" خیابان های پایتخت را به اشغال درآورده بودند،به نمایش گذاشتند.
این، انفجارعظیم خشم ملتی بزرگ،اما تحقیرشده بود که در جریان شعبده بازی انتخاباتی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، یکبار دیگر خنجرفریب، دروغ و ستم آخوندی و پشتیبانان رژیم آخوندی را بر پشت خود احساس کرد.
در این میان،کاندیداهای خط امامی ریاست جمهوری،با شنیدن خبر دروغ بزرگ شرکای دیروز و رقبای امروز،بگونه ای شگفت و خنده آور برای ما ایرانیان،ابراز بهت و شگفنی کردند!

از چه چیزی بهت زده شده اید،آقایان خط امامی؟!

برای ما ایرانیان خردگرا و مخالف رژیم آخوندی، از پیش روشن بود که سران خونریز و فریبکار رژیم آخوندی،برسم همیشگی،و بروال سی سال گذشته،این بار هم بدروغ انتخاباتی متوسل شده،و سپس به سرکوب وحشیانه و خونین مردمی خواهند پرداخت که حاضر به پذیرش این دروغ شرم آور نخواهند شد.
دروغگویی،تجاوز به ابتدایی ترین حقوق شهروندی، و بگیر و ببند و سرکوب وحشیانه ی مردم،ذاتی و همزاد رژیم جهل و جنون جمهوری اسلامی،بمثابه ی یک رژیم اشغالگر و دست نشانده ی بیگانگان است.
سران این رژیم،از جمله همین کاندیداهای خط امامی ریاست جمهوری، که ظاهرا از شنیدن خبر دروغ بزرگ "بهت زده" شده اند،در تمامی سال های سیاه فرمانروایی رژیم جنایتکار و ضدایرانی آخوندی،با توسل به همین دروغ ها،تجاوزگری ها و بگیر و ببندها و سرکوب ها توانسته اند خود را براریکه ی قدرت نگاهدارند.
حکومت و رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی،در اساس در راستای تامین منافع غارتگران بیگانه،در دشمنی با ایران، و بر بستر فریب ایرانیان بروی کار آمد و در نتیجه تنها بر پایه ی دشمنی پیوسته با ایران و فریب پیوسته ی ایرانیان می توانست و می تواند برسرکار بماند.
به آقایان خط امامی که ظاهرا از تازه ترین دروغ بزرگ آخوندی بهت زده شده اند،باید گفت:
آقایان!
شما که خود بخشی از این حکومت و رژیم دروغگو و جنایتکار بوده و همچنان هستید،بقاعده رژیم تان را بهتر از هرکس دیگری می شناختید و می شناسید.این آشی است که شما خود دربهمن خونین ۵۷ برای ایران و ایرانی پخته اید.پس این داستان بهت زده شدن تان دیگر چیست؟!

الله اکبر،یا روز از نو،(سیه)روزی از نو؟!

در اینروزها و شب ها که فریاد رسای مرگ بر دیکتاتور و زنده باد آزادی در آسمان ایران زمین و از کران تا کران پهناور میهن جاودانه ی ما طنین انداز شده است،
در اینروزها و شب های تیره که دختران،پسران،زنان و مردان بیباک ایران زمین،در صفی یگانه،جان برکف،دست در دست و سرودخوان،به مصاف دشمن اشغالگر و اهریمن خوی می روند و به رویارویی شجاعانه با گرازها،گرگ ها،خوک ها و سگان امنیتی،انتظامی و گارد ویژه ی آخوندی می پردازند و با دلاوری ها ی تحسین برانگیز خویش حماسه هایی بس پرشور و ماندنی می آفرینند،
و در این برهه ی تاریخی و سرنوشت ساز که فریادهای مرگ بر دیکتاتور در میهن بخون نشسته ی ما سینه ی تاریک شب را می شکافد و با پیمودن هزاران فرسنگ به ما می رسد و موجی از مهر و شادی و شور و امید را در دل های غمزده ی ما ایرانیان تبعیدی برمی انگیزد،مردم بپاخاسته ی ایران می بایستی مراقب باشند که یکبار دیگر به امامزاده هایی دخیل نبندند که برغم سی سال ستمگری و جنایت سیه دلان خمینی صفتی که در زمستان سیاه ۵۷ ایرانیان فریب خورده و افسون شده را به سردادن فریاد چندش آور "الله اکبر" واداشتند و بر همین بستر بقدرت رسیدند و حکومت الله و حزب الله را در ایران زمین برسر کار آوردند،اینک،با گذشت سی سال از برقراری حکومت اسلامی و رژیم جنایتکار برخاسته از بطن شعار موهوم و ضدایرانی "الله اکبر"،باز هم ایرانیان را به رفتن بر بالای بام ها و سردادن شعار "الله اکبر" فرامی خوانند!
براستی تا چه اندازه باید بی شرم،گستاخ و فریبکار بود تا مردمی را که از ستمگری ها،فریب ها و دروغ های بیشمار و پیوسته ی گردانندگان حکومت اسلامی و رژیم اشغالگر برخاسته از بطن شعار "الله اکبر" بستوه و بخشم آمده اند، باز هم فریفت و به سردادن فریاد "الله اکبر" فراخواند؟!

نترسیم،نترسیم،ما همه با هم هستیم!

این شعاری است که اینروزها،در کنار دیگر شعارهای میهنی، در تظاهرات خشم آلوده و اعتراضی ایرانیان در میادین،خیابان ها،دانشگاه ها،گذرگاه ها،و کوچه پس کوچه های تهران بزرگ و دیگر شهرهای میهنمان بگوش می رسد.شعاری که در این روزهای پرخطر و سرنوشت ساز آشکارا به نیازهای درونی و ملی یکایک ما ایرانیان پاسخ می گو ید و روح همبستگی و پیوند ملی را در وجود ما می دمد.
ما ایرانیان بمعنای دقیق کلمه روزهایی بسیار دشوار را پشت سر می گذاریم.رویدادهای دوسه روز گذشته که در جریان آن،خلقی بپاخاسته،یک تنه به رویارویی با آدمکشان تابدندان مسلح رژیم آخوندی برخاست،بهمان اندازه که بزرگی و شکست ناپذیری ملت ایران در برابر رژیم اشغالگر آخوندی را به نمایش گذاشت،تاکیدی دگرباره بر تنهایی شگفت و غم انگیز ما ایرانیان در پهنه ی جهانی بود .

ملتی بزرگ،اما تنها!

خیزش ملی ایرانیان در برابر رسوایی نمایش انتخابات ریاست جمهوری رژیم آخوندی که در جریان آن آدمکشان خامنه ای و شرکا بیرحمانه بجان هم میهنان بپاخاسته ی ما افتادند،و سکوت نسبی دولت ها و رسانه های همگانی بسیاری از کشورهای غربی در این پیوند،که تنها با تاخیری طولانی و شرم آور اینک جایش را به غرولندهای دیپلماتیک برخی ازدولتمردان غربی و انتشار گزارش های مربوط به سرکوب وحشیانه ی مردم بیدفاع ایران می دهد،یکبار دیگر تنهایی ملت بزرگ ایران در پهنه ی نبرد میهنی و آزادیبخش با رژیم اشغالگر و دست نشانده ای را به نمایش گذاشت که در بهمن ۱۳۵۷ با کمک همین دولت ها و نیز رقبای جنایتکار شرقی اشان بقدرت رسید!
تاکید بر این تنهایی دیرینه و غم انگیز بویژه از آنروی بایسته می نماید که بدانیم در چنین شرایطی می بایستی صدچندان هشیار باشیم و ضمن بهره گیری از همه ی شکاف های میان باندهای حکومتی و شرایط استثایی و نسبتا مساعدی که در نتیجه ی بالا گرفتن جنگ گرگ ها پدید آمده است، فریب گرگ های داخلی و خارجی را نخوریم،به آنان امید نبندیم،و با طناب پوسیده و انگلیسی فریبکارانی که در بهترین حالت، شریک دزد و رفیق قافله اند،به درون چاه نرویم.

کوتاه سخن!

بگذار برای یکبار هم که شده،ما از دشمنان سوگند خورده ی میهن مان برای پیشبرد نبرد میهنی و آزادیبخش با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی استفاده کنیم،و نه آنان از ما!حداقل بازیچه شان نشویم!
و این شعار بزرگ را رساتر از هر هنگام دیگری سردهیم که:
نترسیم،نترسیم،ما همه با هم هستیم!

حجاب ها را برداریم!

در شرایطی که گرازهای تابدندان مسلح حکومتی با هدف سرکوب بیرحمانه ی خیزشی که در واکنش مردم بخشم آمده ی ایران نسبت به دروغ بزرگ دیکتاتور کوچک از جمعه شب گذشته آغاز گشته و با شتابی فزاینده سراسر میهن اشغال شده ی ما را فراگرفته است،به زن و مرد و دختر و پسر و پیر و جوان و کودک یورش برده و در این میان حتی به زنان باردار نیز رحم نمی کنند،و در شرایطی که صدها هزارتن از ایرانیان که نیمی از آنان را زنان و دختران میهن تشکیل می دهند،با روحیه ای کاملا رزمی و ملی به خیابان ها ریخته و به نبرد تن بتن با نیروهای سرکوبگر حکومتی می پردازند،زمینه بیش از هر زمان دیگری برای برداشتن حجاب اجباری آماده گشته است.
براستی زنان و دختران دلیری که در اینروزها آماج مشت و لگد و ضربات باتوم گرازهای حکومتی قرار می گیرند،با برداشتن حجابی که سران جنایتکار رژیم آخوندی از سی سال پیش بدینسو بر زنان و دختران میهن ما تحمیل کرده اند،چه چیزی،جز زنجیر اسارت و بردگی خود را از دست خواهند داد؟
این کار را همین امروز،در تظاهرات بزرگی که قرار است در تهران و دیگر شهرهای میهن مان برگزار گردد،می توان انجام داد!

عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!

رویدادهای پس از دروغ بزرگ دیکتاتور کوچک بروشنی نشان داد که برگی سرنوشت ساز در دفتر تاریخ ایران ورق خورده و نقطه ی عطفی در نبرد میهنی و آزادیبخش مردم ایران با رژیم دست نشانده و اشغالگر جمهوری اسلامی آغاز گشته است.
گردانندگان خونخوار رژیم اشغالگر آخوندی،این دشمنان دیرینه و سوگند خورده ی مردم ایران، ابلهانه می پنداشتند که با تحمیل دروغ بزرگ و نشاندن دیکتاتور کوچک،پاسدار احمدی نژاد بر شانه ی ایرانیان،خواهند توانست چهار سال دیگر بر ایران فرمان برانند.غافل از اینکه این بلاهت سیاسی ـ آخوندی بلای جان خود آنان و رژیم اهریمنی شان شده ،شیر خفته را بیدار خواهد کرد و آتش انفجار خشم مقدس اما فروخورده ی ایرانیان را در سراسر ایران و جهان برخواهد افروخت.آتشی که با افزایش دامنه ی سرکوب، تنها و تنها شعله ورتر گشته و در آینده ای بسیار نزدیک ریش و ریشه ی آخوندهای معمم و مکلای خمینی صفت را خواهد سوزاند!
در شرایط اساسا نوینی که بوجود آمده است،رژیم آخوندی راهی جز عقب نشینی در برابر خواست مردم بجان آمده ی ایران ندارد.این نکته را هرکس نداند،دست کم سران جنایتکار و خمینی صفت رژیم آخوندی که از موضع ناتوانی و درماندگی مطلق در برابر خیزش ملی و بزرگی که سراسر ایران را فراگرفته است،به سرکوب شتابزده و وحشیانه ی آن پرداخته اند،بهتر از هر کس دیگری می دانند!

علی اکبر رشیدی
۲۵ خرداد ۱۳۸۸
برگرفته از وبلاگ "حرف آخر"
------------------------------