۱۳۸۸ مرداد ۱۴, چهارشنبه

تکرار
گفتگوی بیست و یک خرداد
یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت!


گفتم:!

گفت:

گفتم: مناظره ها را دیدی؟بیست وپنج کیلومتر راه پیمایی را دیدی؟رنگ سبز را دیدی وسفید و آبی؟


گفت: دیدم.

گفتم:بعد چه کردی؟

گفت:

خوابیدم!

گفتم:

خواب؟

گفت:

آری!

سی سال دگران؛ امشب من!

و...او و من به خواب سنگینی فرورفتیم!!!


شب خوش سرزمین زیبا و جاودانی من!


تا فردایت چه باشد؟

نتایج سحر تورا می دانم؛

باش تا صبح دولتشان بدمد!

کیانوش رشیدی


بیست ویکم خرداد ماه 1388

---------------

پس نوشت:

امروز را

در انتظار می نشینم

تا میهنم

سرنوشت

خویش را
در
دوران نوین

رقم بزند.


چهاردهم مرداد ماه 1388


---------------------------

قدر عافیت!

پادشاهي با غلامي عجمي در كشتي نشست و غلام ديگر دريا را نديده بود و محنت كشتي نيازموده.

گريه و زاري در نهاد ولرزه بر اندامش اوفتاد چندان كه ملاطفت كردند، آرام نمي‌گرفت و عيش ملك از او منغص بود.

چاره ندانستند.

حكيمي در آن كشتي بود.ملك را گفت اگر فرمان‌دهي، من او را به طريقي خامُش گردانم.گفت غايت لطف و كرم باشد. بفرمود تا غلام به دريا انداختند. باري چند غوطه خورد. مويش گرفتند و پيش كشتي آوردند. به دو دست، در سكّان كشتي آويخت.چون برآمد، به
گوشه‌اي بنشست وقرار يافت. ملك را عجب آمد. پرسيد درين چه حكمت بود؟‌ گفت از اول محنت غرقه شدن ناچشيده بود و قدر سلامت كشتي نمي‌دانست. هم‌چنين قدر عافيت كسي داند كه به مصيبتي گرفتار آيد.


اي سير تو را نان جوين خوش ننمايد

معشوق من است آن كه به نزديك تو زشت است


......................



پیام شاهزاده رضا پهلوی
بمناسبت یکصد و سومین سالگرد جنبش مشروطیت
۱۴ امرداد ماه ۱۳۸۸



ملت بزرگ ایرانزمین،
یک و نیم صدۀ پیش، با پیدایش روشنگرانی چون میرزا فتحعلی آخوند زاده و دیگرانی از جَنَم او، جنبش بزرگی در سرزمین ما پا گرفت که اهداف عالیۀ آن را می توان، به ترتیب، در چهار اصل اصیل و هم ارز باز نمود: امنیت، قانون، پیشرفت و مردمسالاری.
تاریخ نگاران به درستی از این جنبش زیر نام هایی چون جنبش روشنگری و یا جنبش بیداری ایرانیان یاد کرده اند. جنبشی استوار بر خِرَدورزی، که الهام از تاریخ درخشان اندیشه و هنر ملی را، با پیوستن به جهان نوین در هم آمیخته بود.
سال ها بعد، این جنبش، با فراز و نشیب هایی که هر کوشش بزرگ انسانی با آن روبرو می گردد، به آن رویداد دگرگون کننده ای انجامید که انقلاب مشروطه نامیده شد. انقلابی، که در نوع خود، نخستین انقلاب بزرگ اجتماعی در خاورمیانه بود.
کارگران، کارمندان، آموزگاران، دانشجویان، روشن اندیشان آزادۀ ایرانزمین،
آنچه که امروز برای ما می تواند از بیشترین اهمیت برخوردار باشد و گوهر روایت و برداشت ما را از آن رویداد یگانه فراهم آورد، نه صرفا لفظ مشروطگی، بلکه درونمایه و مضمون مشروط بودن است. پرسش اصلی این است: مشروط به چه؟
هم میهنانم،
سی سال زیستن در بند و بست قانونی ارتجاعی به ما این درس بزرگ تاریخی را آموخته است که ارزش راستین مشروطۀ نیاکان ما، نه در متمم قانون اساسی، یعنی مشروط کردن رای مردم به «شرع دینی»، بلکه در آن لحظۀ گران ارج تاریخی ای بوده است که آن ها توانستند پادشاهی قدر قدرت را به تمکین در برابر خواست های به حق و قانونی خود وادارند. این امر، بی شک، گامی بزرگ و اساسی بود در راه تاسیس حکومت قانون و سالاری مردم بر مردم.
ایرانیان،
جنبش بزرگ امروز شما، در همان حال که حامل گُسست با فرازهای ارتجاعی تاریخ ماست، به ویژه ارتجاعی که سی سال است «روح تاریک» خود را بر سرزمین خورشید وش ما چیره کرده است، حامل پیوست با نیکی های ملی نیزهست.جنبش سبز، برایندی از بهترین های تاریخ اندیشه و هنر ماست. برایندی از یک آزادگی ژرف و مهر به راستی که در جان هر ایرانی نهفته است. و این آزادگی و مِهر همان چراغ و آتش نامیرایی است که ایرانی را، همواره، در گزینش داد از بی داد، توانا و دانا ساخته است.
هم میهنانم،
چهاردهم امرداد ماه، به همان اندازه که یاد روز ثبت رای مردم است در دفترچۀ زمان، به همان اندازه نیز یادگار سیلی سردی است که بر صورت ستمگران نواخته می شود، اگر سر در برابر یگانه فرمانروای به حق، یعنی مردم، فرو نیاورند.
ایرانیان،
نیاکان نیک اندیش ما، اساس اخلاق و سیاست این مرز و بوم را بر دو اصل مِهر و داد بنیاد نهادند، و اینگونه بود که چرخ تاریخ در ایران ما، به نیروی مِهر و داد آغاز به جنبیدن نمود. بی گمان باشیم که امروز نیز، نیکبختی همگانی ما، در پیروی از چنین اصول جهان شمولی است که بارها، صدق و اعتبار خود را به اثبات رسانده اند.
ایران، از آن ماست، و به نیک ورزی و همدلی، بازاش خواهیم ستاند.
این روز خجسته را به یکایک شما شادباش می گویم
خداوند نگهدار ایران باد
رضا پهلوی



هیچ نظری موجود نیست: