۱۳۸۹ فروردین ۲۵, چهارشنبه



گفتگوی اختصاصی کیانوش رشیدی،
خبرنگار و برنامه ساز رادیو صدای ایران
(هوستون-ایالات متحدۀ آمریکا)
با شاهزاده رضا پهلوی در شهر بُن(آلمان)




همانگونه که پیشتر به آگاهی رسید، در روزهای بیست و ششم، بیست و هفتم و بیست وهشتم ماه مارس سال 2010 میلادی، کنفرانس سالانه و سه روزۀ انجمن جهانی حقوق بشر در شهر بُن در آلمان برگزار شد.
درچارچوب این کنفرانس که حامی اصلی امسال آن، آقای "یژی بوزک"، نخست وزیر پیشین لهستان و رییس کنونی پارلمان اروپا بود، شخصیت های ایرانی نیز شرکت داشتند.
بنابر گزارش رسانه های گروهی آلمان، شاهزاده رضا پهلوی، اصلی ترین مهمان کنفرانس نام برده شده در بالا بود.
شاهزاده رضا پهلوی، در طول این کنفرانس سه روزه، بارها در نشست های گوناگون آن شرکت کرد. شاهزاده رضا پهلوی در این نشست ها، در بارۀ اوضاع کنونی ایران و بویژه در بارۀ نقض حقوق بشر از سوی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در میهن ما، سخنرانی کرد.
سخنان شاهزاده رضا پهلوی در رسانه های گروهی آلمان و در رسانه های گروهی فارسی زبان در برون مرز بازتاب گسترده ای داشت.
در طول کنفرانس سه روزۀ انجمن جهانی حقوق بشر در بُن، رسانه های گروهی فارسی زبان و آلمانی زبان با شاهزاده رضا پهلوی به گفتگو پرداختند که بخش فارسی"دویچه وله"، رادیو صدای آلمان(دویچلند فونک)، "زِنیت"(ارگان رسمی کلیساهای کاتولیک جهان، که از سوی واتیکان منتشر می شود)، از جملۀ این رسانه ها می باشند. در آستانه و پیش از سفر شاهزاده رضا پهلوی به آلمان، گروه نویسندگان هفته نامۀ "اشپیگل"، با شاهزاده رضا پهلوی دیدار و گفتگو کردند. متن این گفتگو در ویژه نامۀ هفته نامۀ "اشپیگل"، که به ایران اختصاص داشت، چاپ شد.
در طول کنفرانس،شاهزاده رضا پهلوی با مهربانی، دو گزارشگر ایرانی را نیز برای گفتگو پذیرفت و به این دو گزارشگر امکان داد که پرسش های خود را با ایشان مطرح کنند: خانم اختر قاسمی، خبرنگار-عکاس، مقیم آلمان، که از سوی سایت "گویا" و "رادیو زمانه" در این کنفرانس حضور داشت و اینجانب( کیانوش رشیدی، ساکن آلمان و خبرنگار و برنامه ساز رادیو صدای ایران در هوستون ایالات متحده آمریکا).
گفتگوی شنیداری من با شاهزاده رضا پهلوی، بلافاصله از رادیو و تلویزیونهای فارسی زبان در برون مرز و از جمله رادیو صدای ایران-هوستون؛ برنامۀ تلویزیونی "ایرانبزرگ"، به مدیریت آقای سعید شمیرانی در تلویزیون"آریا"؛ برنامۀ "با هم میهنان" به مدیریت آقای "آرین وطنخواه" در تلویزیون"آریامهر"، پخش شد و در شبکه های اجتماعی اینترنتی و از جمله در "یوتیوب بین المللی "، "آی رپرت- سی اِن.اِن" و دیگر "یوتیوب"(یوتیوب ایرانیان در کانادا، یوتیوب ایرانیان در انگلستان، یوتیوب به زبان چینی و ژاپنی و...) و سایت های فراگیر همچون "پارس دیلی نیوز دات کام"،"سایروس نیوز دات کام"، سایت "رادیو بیست وچهارساعته صدای ایران-لس آنجلس"، سایت "تلویزیون یک"(کانال وان)، "مردم تی وی دات کام" و... قرار گرفت.
توجه رسانه های گروهی آلمان و رسانه های فارسی زبان در برون مرز به سفر شاهزاده رضا پهلوی به آلمان، از نقش بسیار مهم شاهزاده رضا پهلوی در اوضاع کنونی و آیندۀ سرزمین ما حکایت می کند.
گفتگوی اینجانب با شاهزاده رضا پهلوی، بصورت نوشتاری و با اندکی ویراستاری، در زیر می آید.
کیانوش رشیدی
بیست وپنجم فروردین ماه سال 7032 ایرانی
چهاردهم آوریل سال 2010 میلادی


*************




با شاهزاده رضا پهلوی
ششم فروردین ماه 7032 ایرانی
بیست وششم ماه مارس سال 2010 میلادی

************




کیانوش رشیدی:شاهزاده رضا پهلوی! درود می فرستم به شما از طرف شنوندگان رادیو صدای ایران در هوستون ایالات متحده آمریکا. به شما درود می فرستم از سوی مدیریت و کارکنان رادیو صدای ایران در هوستون. سال نو را به شما شادباش می گویم . امروز زادروز زرتشت بزرگ است، این روز را نیز به شما شادباش می گویم.


شاهزاده رضا پهلوی: سپاسگزارم، مرسی.


کیانوش رشیدی: شاهزادۀ گرامی! شما در سی و یک سال گذشته همواره تلاش کرده و تلاش می کنید که در راه اتحاد بین نیروهای سیاسی مخالف رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، یک وحدت بوجود بیاید. آنچه که امروز در شهر "بُن" اتفاق افتاد، یکی از آن گام هایی است که شما همواره خواستید که برداشته بشود و این گام برداشته شد. شما چه دورنمایی در آینده را می بینید که ما چنین جلساتی داشته باشیم و پیوندهایی میان شما و رهبران و مسئولین دیگر سازمانهای و احزاب اپوزیسیون در خارج از کشور ایجاد بشود.


شاهزاده رضا پهلوی: ببینید همانطور که فکر کنم برای خیلی از هم میهنانمان واضح است، امروز ما مواجه با یک مسئله ای هستیم که واقعا این یک مسئلۀ ملی است، یعنی مسئله ای است که خیلی فراتر از یک اندیشۀ حزبی و یا ایدئولوژیک، مواجه ما است و آن هم نظامی است که همچنان نقض کامل حقوق بشر و نبود آزادی در ممکلت ما را زیر دستش ما امروز متاسفانه بعنوان یک ملت می کشیم. همانطور که هم میهنان هم می دانند من بطور کلی معتقد هستم به یک راهکار و و یک آلترناتیو این نظام، در قالب یک نظام دمکراتیک و سکولار، و فکر می کنم بسیاری از جریانات سیاسی طرفدار دمکراسی در ایران، از هر جریانی که باشند، چپ یا راست؛ جمهوری خواه و یا مشروطه خواه، در نهایت و در کل می توانند هم سو و هم خواست باشند در آنچه که فکر کنم بستر مشترک خیلی هاست، یعنی حق انتخابات آزاد، حقی که مردم بتوانند تصمیم برای خودشان بگیرند که اصلا این نظام را می خواهند و یا نمی خواهند و در صورتی که نمی خواهند، چه چیزی را در مقابل داشته باشند. این یک موضوع جمعی است که مختص هیچ گروه و حزب خاصی نیست، بلکه خواستۀ نهایی و خواستۀ اکثریت مردم کشورمان است. بنابراین هرچه چقدر بیشتر هماهنگی و همسویی باشد، از نظر اینکه سر این مسایلی که می شود توافق وسیعی را ایجاد کرد و بر این محور همکاری و هماهنگی کرد، قطعا کار مخالفین نظام را خیلی موثرتر و نهایتا ساده تر خواهد کرد. در اصل حمایت بایستی از خواسته های مردم باشد و اکثریت مردم، بخصوص فعالین داخل کشور به آن شکل آنقدر نیازمند این نیستند که یک عده بخواهند فرض بکنید از خارج برایشان تعیین تکلیف بکنند، بلکه واقعا محتاج این هستند که تا آنجایی که ممکن است بتوانیم از خواسته هایشان حمایت، حالا چه فکری، چه ابزاری و اتصالشان به خودی و در سطح بین المللی انجام بشود که این درواقع جزو کارهایی است که به روزش طبعا سازمانها و فعالین سیاسی دارند انجام می دهند. حال چه در بخش حقوق بشرش، چه در بخش اطلاع رسانی اش و از نظر سازمانی و ساختاری. البته یک سلسله کمبودهایی در صحنه مشاهده می شود که امیدواریم از این طریق بتوانیم آن را برطرف کنیم.


کیانوش رشیدی: با سپاس از شما شاهزادۀ گرامی، با توجه به پرسش پیشین و پاسخی که شما به آن دادید، آیا این امکان وجود دارد که در آیندۀ نزدیک میان شاهزاده و رهبران دولتهای اروپایی و دولت ایالات متحده آمریکا، نه در سطح کنگره، چون ما ایرانیان می دانیم شاهزاده همواره تماس ها را در سطح کنگره، در سطح تماس با نمایندگان مجالس کشورهای مختلف داشته اند. با توجه به آنچه امروز در کشور ما پیش آمده است، آیا این امکان وجود دارد، با توجه به جنبشی که ما پشت سر گذاشته ایم وامیدواریم که فروننشسته باشد، آیا این وجود دارد که شاهزاده در آیندۀ نزدیک بار رهبران کشورهای اروپایی و آمریکا دیدار بکنند، همان کاری را رهبران کشورهای اروپایی انجام بدهند که برای نمونه دالایی لاما را می پذیرند، یا آن هنگام بانو آنگ سن سوچی[رهبر مخالفان دولت برمه] را پذیرفته بودند، یا رهبران اپوزیسیون در دیگر کشورها را. آیا چنین امکانی از دیدگاه شاهزاده وجود دارد؟


شاهزاده رضا پهلوی: زمانی که دولتمردان کشورهای خارج، علی الخصوص کشورهای با نفوذ و کلیدی فرض بکنید اروپا و یا حتی آمریکا متوجه بشوند که فراتر از صرفا محدوکردن دیالوگشان با این نظام و معرفین این نظام، بایستی فراتر از آن با مردم ایران و نمایندگان نهضت های دمکراسی خواه و آزادی خواه مخالف نظام هم باشد، آن موقع زمینۀ اینگونه دیالوگ ها خیلی بیشتر فراهم می شود، منجمله با شخصیت هایی مثل خود من که می توانیم در سطح بالایی، در سطح خیلی رسمی تری بقول معروف با رهبران این کشورها ارتباط داشته باشیم.البته در طول این سالها فرصت های بوده که من بتوانم-نه به شکل الزاما رسمی اش- ولی به شکل رسمی اش ارتباطاتی در بالاترین سطوح داشته باشم. ولی فکر می کنم یک مقدار امروز زمینۀ این کار از دید شرایط عینی کشورمان، بی صبری ای که مردم ایران امروز دارند نشان می دهند در اینکه دیگر این مسئله از این حرف ها گذشته، دنیایی که بنوعی واقعا مستاصل شده از دست این نظام و متوجه شده که علیرغم تمام تلاشهایی که بتوانند بنوعی این مسایل را رفع کنند، همچنان سرسختی نشان داده است این رژیم. مضافا بر ادامه رفتار ناپسندش با خود مردم کشورمان،فکر کنم زمینۀ این برخوردها را خیلی بیشتر فراهم خواهد کرد. بنابراین من هم به سهم خود امیدوار هستم که برای من نیز فرصت هایی بوجود بیاید که بتوانم در سطوح خیلی بالا با مسئولین دولتهای کشورهای مختلف، وارد صحبت های جدی و مذاکرات در ارتباط با حمایت هایی که می توانند از مردم ایران داشته باشند، با آنها در میان بگذارم.


کیانوش رشیدی: با سپاس دوباره از شما شاهزاده. من آخرین پرسش خود را با شما در میان می گذارم. و پرسش بدین شکل است که شما در گفتگویی با رادیو سرتاسری سوئد[بزبان فارسی]، بویژه به انسانهای ایرانی هوادار پادشاهی در ایران اشاره کردید و ار آنها خواستید که در راه شما حرکت کنند. امروزهم [در بُن] همین را گفتید. چه پیامی برای شنوندگان رادیو صدای ایران[هوستون]، که بیشتر آنها هوادار پادشاهی هستند، و چه پیامی برای هواداران پادشاهی[در میهن ما] دارید و چگونه این انسانهای ایرانی می توانند کمک شما باشند؟


شاهزاده رضا پهلوی:ببینید!من فکر کنم که ما در یک فازی هستیم که هر ایرانی دارای هر اندیشه ای که باشد، بمفهوم نوع نظامی که نوع دلخواهش است و یا حزب و ایدئولوژی ای که به آن اعتقاد دارد، امروز مواجه با شرایطی هستیم که اصلا فقدان آزادی و حقوق بشر در ممکلت ما هست. یعنی چه؟ یعنی خیلی قبل از اینکه خواستار یک آلترناتیو خاص و یا شکل نظام خاصی باشیم، قبل از هرچیز بایست طرفدار خواستار آزادی، دمکراسی و حقوق بشر باشیم. به همین منظور فکر می کنم کسانی که خودشان را طرفدار من می شناسند و کسانی که اصولا طرفدار نظام پادشاهی هستند، مسئلۀ شکل نظام را بایستی به زمانی موکول بکنند که این سوال در آن زمان پرسش خواهد شد که در فرم نهایی دمکراسی آیندۀ کشور، آیا از نوع فرض کنیم نظام پادشاهی، اکثریت مردم خواهان آن هستند و یا فرض کنیم از فرم جمهوری آن؟ خوب طبیعتا طرفداران نظام پادشاهی آن زمان می توانند، تمایل خودشان را از طریق آن انتخاب بکنند. ولی امروز وقت بحث بر سر جمهوری و یا پادشاهی مطرح نیست. مسئلۀ آزادی ایران مطرح است، مسئلۀ حق انتخابات آزاد که موجود نیست هست. مسئله این است که میزان تصمیم گیری و میزان مشخص کردن خواست مردم،صندوق رأی است که امروز از مردم گرفتند. اولین دغدغه و اولین اولویت ما این هست. بنابراین من به شکل اخص از طرفداران نظام پادشاهی می خواهم که مسئلۀ اولیه شان، مسئلۀ آزادی، دمکراسی و حقوق بشر باشد و رأی خودشان را آن روزی که زمانش خواهد رسید، به نوع نظام دلخواه خودشان بدهند و کلا امروز فقط اکتفا بکنند به دفاع از اصل دمکراسی و حقوق بشر.همین خواسته را از سایر هم میهنمانم[نیز] دارم. ولی طبیعی است که از طرفداران طبیعی خودم ، این انتظار را به شکل اخص داشته باشم که به همین منظور هم باز مجددا آن را بیان می کنم.


کیانوش رشیدی: شاهزادۀ گرامی! از شما بسیار، بسیار سپاسگزارم. با این همه دغدغه هایی که دارید.با این همه سفرها از این سو به آنسوی جهان، وقتتان را در اختیار رادیو صدای ایران در هوستون ایالات متحدۀ آمریکا قرار دادید. برای شما تندرستی آرزو می کنم. برای خانوادۀ شما، برای شاهدخت های گرامی، برای پرنسس عزیز، شهبانوی گرامی و تمام خاندان پادشاهی ما!


شاهزاده رضا پهلوی: خیلی سپاسگزارم ازتون، و با درود مجدد به هم میهنان عزیز، و باشد که این آخرین نوروز ما در خارج از مملکت ما بوده باشد، برای آنهایی که در خارج از کشور زندگی می کنند.


کیانوش رشیدی: سپاس بسیار شاهزادۀ گرامی!

۱۳۸۹ فروردین ۷, شنبه


شاهزاده رضا پهلوی در جمهوری فدرال آلمان:
گزارش های اختصاصی کیانوش رشیدی
از سفر شاهزاده رضا پهلوی به آلمان
----------------------------------------------

گفتگوی اختصاصی کیانوش رشیدی،

خبرنگار و برنامه ساز رادیو صدای ایران-هوستون
با شاهزاده رضا پهلوی در شهر بُن-جمهوری فدرال آلمان




******************

سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی بزبان انگلیسی در کنفرانس مطبوعاتی در شهر بُن- جمهوری فدرال آلمان، که به بررسی نقض حقوق بشر در ایران زیر چکمۀ های خونریز ملایان اختصاص داشت .

بخش نخست:



بخش دوم:




پاسخ شاهزاده رضا پهلوی به پرسش در بارۀ رابطۀ نقض حقوق بشر در ایران و برنامۀ اتمی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در کنفرانس مطبوعاتی برگزار شده در شهر بُن، واقع در جمهوری فدرال آلمان:





سخنان صریح شاهزاده رضا پهلوی خطاب به گروهی از ایرانیان در شهر بُن، واقع در جمهوری فدرال آلمان:




-------------------------------
گفتگوی کیانوش رشیدی،
خبرنگار و برنامه ساز رادیو صدای ایران-هوستون
با بانو مینا احدی،


عضو کمیتۀ بین المللی علیه سنگسار و اعدام:


بانو مینا احدی

۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه


درودهای من در آستانۀ فرارسیدن سال 7032 ایرانی


در آستانۀ فرارسیدن سال نوی 7032 ایرانی،

به روان جانباختگان رستاخیز نوین مردم ایران بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی از "ندا"ی جاودان سرزمین ما گرفته تا "سهراب" و "محمد علی زمانی" و "آرش رحمان پور" درود می فرستم. درود می فرستم بر روزی که آنها زاده شدند و درود می فرستم بر آنها در روزی که جان شیرین خویش را در راه آزادی مردم و میهن ما، پیشکش کردند،

از راه دور بر جاهایی که آنها اکنون "آرمیده" اند بوسه می زنم.

بر دستان مادران و پدرانی که این قهرمانان را به مردم و میهن ما پیشکش کردند، بوسه می زنم!

نبرد آزادی خواهانه و رستاخیز نوین مردم ایران بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی را ستایش می کنم. پیروزی از آن مردم و سرزمین ماست. این دیر یا زود دارد، سوخت و سوز ندارد.

به همۀ انسانهای ایرانی که در بند رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، در سیاهچالهای این رژیم بغایت ضد ایرانی هستند و برای آزادی مردم و میهن ما مبارزه می کنند، درود می فرستم. در نخستین ثانیه های سال نو با همۀ این انسانهای ایرانی خواهیم بود.

به روان پاک پادشاهان ایران زمین، رضا شاه بزرگ و شاهنشاه آریامهر درود می فرستم،

به روان خواهر از دست رفته ام، به روان مادر از پیش ما سفر کرده، به روان مادربزرگ مهربان و همیشه خندان و در گور آرمیده، به عموهایی که اکنون در میان ما نیستند، درود می فرستم،

به دایی جان مهربان که چندماه پیش سفر سی سالۀ خویش بسوی "حقیقت" را آغاز کرد و اکنون در میان ما نیست، درود می فرستم،

به خواهرانم، برادرانم،، همسران و فرزندان آنها درود می فرستم،

به تک تک ایرانیانی که بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی مبارزه می کنند، درود می فرستم،

به شاهزاده رضا پهلوی ، پرنسس یاسمین پهلوی، شاهدخت ها "ایمان"، نور" و "فرح" درود می فرستم،

به شهبانو فرح پهلوی، این بانوی نیکوسرشت و نیکوکار درود می فرستم،


و در پایان، به پدر بزرگوارم، بزرگِ همۀ خانوادۀ بزرگ ما درود می فرستم و برایش زندگی جاودانی را آرزومندم.


کیانوش رشیدی

بیست و نهم اسفندماه 7031 ایرانی
نوروز ایرانیان آزاده پیروز!

سال 7032 ایرانی سالی پر از شادی و تندرستی برای ایرانیان راستین!

لبان ایرانیان راستین پرخنده و دلهایشان شاد باد!

سرنگون باد رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی!


کیانوش رشیدی

بیست و نهم اسفندماه سال 7031 ایرانی




۱۳۸۸ بهمن ۲۶, دوشنبه

از سری تازه ترین کارهای نقاشی من:





کیانوش رشیدی
بیست وششم بهمن ماه هفت هزاروسی یک ایرانی

۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه

تازه ترین کار نقاشی من:

"شطرنج"









کیانوش رشیدی
هفتم بهمن ماه هفت هزار و سی ویک ایرانی

۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه




ایرانیان و "آنها"!


گفتیم: باید گفت"مرگ بر ولایت فقیه!"
"آنها" گفتند: این شعار را نباید داد، چون حکومت کودتا سوء استفاده می کند.

گفتیم: باید گفت"استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی!"
"آنها" گفتند: این شعار را نباید داد، چون حکومت کودتا سوء استفاده می کند.

گفتیم:باید گفت"نفرین بر خمینی!"
"آنها" گفتند: این شعار را نباید داد، چون حکومت کودتا سوء استفاده می کند.

گفتیم: باید گفت"مرگ بر خامنه ای!"
"آنها" گفتند: این شعار را نباید داد، چون حکومت کودتا سوء استفاده می کند.

گفتیم:باید گفت"مرگ بر جمهوری اسلامی!"
"آنها" گفتند: این شعار را نباید داد، چون حکومت کودتا سوء استفاده می کند.

گفتیم:باید گفت"نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران!"
"آنها" گفتند: این شعار را نباید داد، چون حکومت کودتا سوء استفاده می کند.

گفتیم:باید گفت"اوباما، اوباما! یا با اونا، یا باما!"
"آنها" گفتند: این شعار را نباید داد، چون حکومت کودتا سوء استفاده می کند.

و اینکه، هی ما گفتیم این را باید گفت، "آنها"،"نه" گفتند.

ایرانیان اما، در راستای رستاخیز نوین خود و مبارزه برای سرنگونی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، بی اعتنا به گفتۀ "آنها" در کوچه ها و خیابانها گفتند:
"مرگ بر ولایت فقیه!"؛
"استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی!".

مردم ما، همزمان با پاره کردن و به آتش کشیدن عکس های خمینی گجستک گفتند:"نفرین بر خمینی!"؛

مردم ما با صدای رسا شعار دادند:"مرگ بر خامنه ای!".

ایرانیان، با دادن شعار:"مرگ بر جمهوری اسلامی!" نفرت خویش از "جمهوری اسلامی" را، در هر شکل آن، به جهانیان اعلام کردند.

مردم ما، برای اینکه با مماشات گران بین المللی با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، تعیین تکلیف کنند، شعار دادند:"اوباما، اوباما! یا با اونا، یا با ما!"؛

ایرانیان برای اعلام سیاست خارجی خود فریاد برآورند:" نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران!".

امروز، هفدهم دی ماه 7031 ایرانی، مردم ما شعار می دهند:"نابود باد حجاب اجباری!"
امروز دوباره، "آنها" می گویند:
"این شعار را نباید داد، چون حکومت کودتا سوء استفاده می کند."

ایرانیان یکبار برای همیشه به "آنها" می گویند:
" ما را به خیر شما امید نیست، شر مرسانید!". و اینکه :"ما خود تعیین می کنیم، چه هنگام، چه شعاری باید داد!".

سرنگون باد رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی!
نابود باد حجاب اجباری!

کیانوش رشیدی
هفدهم دی ماه 7031 ایرانی، برابر با روز ملی"کشف حجاب" و مبارزه با حجاب اجباری!

-------------------------------------


نـگاه کـن که خـیـابـان زکُشته لبریز است


سروده ای از : جمشید پیمان

کَـسـی زحـــالِ دلِ خسته ام خــبــر دارد
که تـیــغ شـیـخ سـتـمـکـار بَـر جـگـر دارد

در آن زمـان کـه سـپـردم بــه او دلِ کـانـا
خـبـر نـبُـود مـرا ،او چـه هـا بـه سـر دارد

گجسته شیخ،مرا وعده های شیریـن داد
درخــتِ تـلـخ ِخـیـانـت ، کـجا شِـکـَر دارد؟

بـه سر مَـزَن که ؛ خمینی ز رَه برونم کرد
چه کس به همرهی خصـم ، گام بردارد؟

بـه طِیلَسانِ زمستان ، چرا شَـوی پنـهان
دلـت اگـر بــه بــهـاران ، دمـی نـظـر دارد

خـروش و خیـزش تو ،ره گشا شود اینجا
که بـغـض هایِ فـرو خفته ،کی اثر دارد؟

نـگاه کـن که خـیـابـان زکشته لبریز است
به سینه،کشته ی ماخشم ِشعله وردارد

رهـا نمی شود به تـمنا زفتنه، کس اینجا
مـگر که کـوچـکِ جـنـگل ، تـفـنـگ بـردارد

-------------------------

۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

یک نقاشی
و
یک عکس!


پیوندی بسیار زیبا، میان آنها





پیوندی میان مبارزات زنان از آن هنگام، تا این هنگام.

نقاشی، بیش از دوصد سال عمر دارد و از فرانسه می گوید؛

و

عکسی دوروزه؛


که مبارزات زنان سرزمین ما بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی را نشان می دهد!

اما گویی هردوی آنها در یک زمان آفریده شدند.

در هر دو جا؛


زن، این زیباترین آفریدۀ خدا؛

میانجی؛

و

نشانۀ آزادی است!


کیانوش رشیدی

نهم دی ماه هفت هزار و سی و یک ایرانی

۱۳۸۸ دی ۸, سه‌شنبه




توطئۀ قتل موسوی، کروبی، خاتمی در شرف تکوین است!


در سالهای ریاست جمهوری محمد خاتمی، با فتوای غیر علنی آیت الشیطان هایی همانند مصباح، بانو پروانه فروهر و داریوش فروهر را مثله، مثله کردند.

چندین نویسنده و شاعر را در خیابانها کشتند.

امروز اما با فتوای علنی کسانی همانند "واعظ طبسی" که نمایندۀ حکومت اموی-اسلامی در خراسان می باشد، "رهبران فتنه، محارب می باشند."

آخوندهایی همانند واعظ طبسی، این پدرخوانده های رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی، امروز اما، در روز روشن فتوا به قتل نخست وزیر خمینی، رییس مجلس خمینی و وزیر ارشاد و رییس جمهور وقت خود می دهند

مار سمی و زخم خورده، که همانا رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی است، بر طبق قانون طبیعت، در واپسین دقایق زندگی خود نیش بر دُم خود می زند و تلاش دارد این دُم را گاز بگیرد.

جنایات موسوی در حق مردم ایران را می دانم.

می دانم که چگونه کروبی در مجلس رژیم حکومت کرد و "حکم حکومتی" در بارۀ مطبوعات را در مجلس رژیم خواند.


می دانم که خاتمی، هم در هنگامی که وزیر ارشاد رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بود، و هم هنگامی که "لقب" رییس جمهوری این رژیم را بر روی خود داشت، با ایرانیان چه کرده است.

اما! من، همانند یک ایرانی،همانند یک هوادار پادشاهی در سرزمین ما، که از حقوق انسانی تک تک ایرانیان دفاع می کند، حکم قتل موسوی، حکم قتل کروبی و حکم قتل خاتمی و محارب خواندن آنها از سوی آخوندها و از جمله آخوند "واعظ طبسی" را محکوم می کنم.

کیانوش رشیدی

هشتم دی ماه هفت هزار و سی و یک ایرانی



هشدار!

توطئۀ خبرگزاری رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی،

برای کشتار هم میهنان یهودی، ارمنی، آشوری، کلدانی، و

هم میهنان باورمند به آیین های زرتشتی،بهاییت و مسیحیت!




خبرگزاری حکومتی "ایرنا" در نوشته ای که تاریخ امروز، سه شنبه، هشتم دی ماه 1388 را در زیر خود دارد، مدعی شده است بانوانی که در تظاهرات عاشورا بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، روسری از سر برداشته اند، غیر مسلمان هستند.
خبرگزاری حکومتی "ایرنا" می نویسد:
"به گزارش ايرنا در تصاويري که خبرگزاري هاي خارجي اخيرا منتشر کرده اند خانمي در ميان اغتشاشگران مشاهده مي شود که صليب به گردن دارد و باز بودن قسمت جلوي بدن وي به همراه روسري که از سرش افتاده به خوبي از غير مسلم بودن وي حکايت مي کند.

همچنين در تصوير ديگري دو خانم مشاهده مي شوند که به ظاهر قصد حفاظت از نيروي انتظامي را دارند اما هيچ گونه روسري يا حجابي بر سر آنها مشاهده نمي شود.البته بد حجابي درميان آشوبگران امري عادي بوده و برخي تصاوير دريافتي که حيا و عفت عمومي اجازه انتشار آنها را به ما نمي دهد از رخ دادن اعمال شنيع ميان آشوب طلبان در ظهر عاشورا حکايت دارد اما بر سر نداشتن حجاب آن هم در ظهر عاشورا که حتي اقليت هاي ديني هم براي آن احترام قائلند؛شکي در غيرمسلمان بودن اين افراد باقي نمي گذارد.
...
البته پاره کردن و آتش زدن نمادهاي مذهبي و پرچم هاي هيئات عزاداري و حتي سنگ پراکني به نمازگزاران ظهر عاشورا از ديگر قرائني است که غير مسلمان بودن بخشي از آشوب طلبان را به اثبات مي رساند چراکه اين امر از هيچ مسلماني ولو مسلمان ظاهري هم سر نمي زند."

سرکردگان رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و خبرگزاری بدنام و ضدایرانی اش، بدینگونه و با درج این نوشته، کمر به قتل هم میهنان یهودی، ارمنی، آشوری، کلدانی و هم میهنان باورمند به آیین های زرتشتی، بهاییت و مسیحیت بسته اند.

به سرکردگان رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی باید گفت:
یک- برداشتن حجاب اجباری، خواست تک تک بانوان آزاده ی ایرانی است. بانوان ایرانی خود را آماده می کنند که در روز هفدهم دی ماه، سالروز "کشف حجاب" در سال ۱۳۱۴، در سرتاسر ایران، حجاب اجباری را از سر بردارند.

دو- بر همه، و بویژه بر سرگردکان رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، مانند روز روشن است که همۀ مردم ایران، از هم میهنان یهودی گرفته تا ارمنی، آشوری و کلدانی، و نیز هم میهنان باورمند به آیین های زرتشتی، بهاییت و مسیحیت، دوشادوش باورمندان به اسلام در میهن ما ، به نبرد با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی برخاسته اند.

سه ـ تقسیم نمودن انسانهای ایرانی به مسلمان و غیر مسلمان، نشان از ضد ایرانی بودن رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی دارد، که گزمگان و مزدورانش ، حتی در روز "عاشورا"، ایرانیان را به گلوله بستند و از بامداد امروز سه شنبه، هشتم دی ماه، به "مسجد قبا" در شیراز یورش آورده اند.

چهار-رژیم زخم خوردۀ جمهوری اسلامی که آخرین روزهای عمر خویش را می گذراند، تلاش دارد با پخش خبر غیر مسلمان بودن بانوانی که در تظاهرات بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، روسری از سر برداشته اند، گزمگان خویش را به جان یهودیان، ارمنی ها، آشوریان، کلدانی ها و باورمندان به آیین های زرتشتی، بهاییت و مسیحیت بیاندازد.

هم میهنان!

دوشادوش یکدیگر، توطئۀ نوین رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بر علیه هم میهنان یهودی، ارمنی، آشوری، کلدانی و باورمندان به آیین های زرتشتی، بهاییت و مسیحیت را محکوم نموده و به پشتیبانی از امنیت آنان و نیایشگاه هایشان برخیزیم!

سرنگون باد رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی!
پاینده ایران!
بادا که خرد پاک نگهبان مردم و سرزمین ما باشد!
ما پیروزیم، چون حق با ماست!

کیانوش رشیدی
هشتم دی ماه هفت هزار و سی و یک ایرانی

۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه



شمارۀ سی و هشتم نشریۀ اینترنتی سینمای آزاد

منتشر شد
در این شماره می خوانید:


•زیر ذره بین!...
نگاهی به آزادی
جشنواره سینمای مقاومت ایران در تبعید در برلین) برنامه کامل ) •فیلمساز مردمی !،تریلوژی ساز ولایت فقیه وجنبش مردم!! بصیر نصیبی (یادداشت روز دیدگاه ها) •نوحه سینه‌زنی برای عاشورای آینده-هادی خرسندی- •ما زنان ایرانی خاموش نمی مانیم .لیلا قبادی • »ضرغامی را بیرون از صداوسیما دوست دارم»مسعود کیمیایی•سکوت «سبز»ها• حضور مینو همیلی در کارگاه خادم سینمایی رژیم در تورنتو• از هنرمندان مبارز شیلیایی بیاموزیم• معاونت سینمایی دولت کودتا!از فیلم تهمینه میلانی رفع توقیف می کند•. نقش مخملباف در آغاز سینمای ارتجاعی ج.ا. از زبان سینما بنویس ج. ا •آذری سرخ( پروانه قاسمی ) •جایزه پروین برای بهرام؟؟؟ مهستی شاهرخی• شهره آغداشلو معارض بود، موافق شد،موافق بود، معارض شد! •مدیر امور سینمایی دولت کودتا !با 400 هنرمند دیدار کرد• قطار قم / مشهد به ضد انقلاب پیوست! •فیلمسازان ج. اسلامی به جای،فیلم سازی داور جشنواره دوبی می شوند• پشت پردهً مرگ بر کلمبوس(حکایتی حقیقی)ن- مرآت • و...
•بخش های دیگر
با یاد بیژن مفید•
گفتگوی بصیر نصیبی با بیژن مفید در سال1347 ودر سالن تئاتر سنگلج، حرفهای جمیله ندایی در باره بیژن • 30سال سینما در جمهوری اسلامی( طرح بازگشت تبعیدیها) پژوهش وگزارش از بصیر نصیبی• تجزیه وتحلیل فیلم. ایرج بهرآبادی• دیدگاه ها واندیشه ها: زنی در میان جنگ سالاران سارا نیکو ،مرز جدا کننده وفادارن به نظام با وفاداران به جنبش آزادیخواهی .حنیف حیدرنژاد• سینمای جمهوری اسلامی از دیدمطبوعات داخلی:
ترنگ عابديان: بهمن قبادی فيلم من را به سرقت برده است،« محاکمه در خیابان»؛ اندر حکایت قالب کردن بدل به جای اصل• تحلیل چند فیلم برتر هیچکاک •مراحل درخواست پناهندگی در آلمان حنیف حیدرنژاد •فرم ومحتوا دراکسپرسیونیسم آلمانی فریبرز دهقان پور...
• فایل تصویری
فیلم جدید داریوش شیروانی آماده شد • سینمای زیر زمینی ایران ومسلم منصوری •برای یک لحظه آزاد ی( آرش ریاحی)• ویکتور خارا. هنرمند مبارز شیلیایی.

۱۳۸۸ آذر ۳۰, دوشنبه



امروز در سرتاسر ایران، "منتظری" بهانه بود، کل رژیم نشانه بود!

مشت کوبندۀ مردم ایران بر دیوار استبداد رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی!



مردم قهرمان ایران، امروز سی ام آذرماه و در آستانۀ" شب یلدا"، یکبار دیگر مشت کوبنده ای بر دیوار استبداد رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی کوبیدند.
امروز، مردم ایران در سرتاسر میهن ما، در گذشت حسینعلی منتظری را بهانه قرار دادند، تا یکبار دیگر به سران رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بگویند با تمامیت این رژیم مخالف هستند.
امروز مردم ایران، در سرتاسر ایران و بویژه در شهر "قم" که نخستین جرقه های توطئۀ شوم و ضد ایرانی سال 1357 تازی در آنجا زده شد، با شعارهای "مرگ بر دیکتاتور!"، "دیکتاتور بداند، نهضت ادامه دارد!"، بار دیگر به سران یاوه گوی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی یاد آور شدند:"ما آزادی مردم و میهن خود را بدست خواهیم آورد!"
مردم میهن ما، امروز با سردادن شعار:"ما، نوه های کوروشیم، دیکتاتورو می کشیم!" و آنهم در آستانۀ بسر آوردن "شب یلدا" و جشن زایش خورشید،جشن زایش مهر، با صدایی رسا به سران رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی گفتند:" ما، کوروش،نخستین انسان، که فرمان آزادی انسان در سرتاسر جهان صادر کرد را، فراموش نمی کنیم و نه تنها این پیام آور آزادی را فراموش نمی کنیم، که، ما نوه های کوروشیم! و همانند کوروش برای آزادی انسان مبارزه می کنیم!".
مردم ایران، امروز یکبار دیگر و در سرتاسر ایران در یک همه پرسیِ اعلام نشده شرکت کردند و به سران رژیم اشغالگر گفتند:"منتظری بهانه است، کل رژیم نشانه است!.
به سوی جشنِ زایش مهر، جشن زایش خورشید و بسر آوردن شبی "بلند " می رویم.
شب "بلند" و سی ویک ساله بر میهن ما به پایان خود نزدیک می شود و شب پرستان، به زباله دانی تاریخ سپرده خواهند شد.

کیانوش رشیدی
سی ام آذرماه هفت هزار و سی و یک ایرانی
---------------------
شعار "ما نوه های کوروشیم، دیکتاتورو می کشیم" در فیلم زیر:

۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه




"ترک عادت موجب مرض است!"


اما


" زیر آب رفتن عادت کوض است!"





به عکس بالا بنگرید.
بیش از صد سال از عمر آن گذشته است.
در عکس سخن بر سر یورش مارها و کژدم های عمامه بسر اسلامی به انقلاب مشروطه است.
آن مارها و کژدم ها ، که آن هنگام نیش خویش را بر تن ایران و ایرانی فرو کردند، امروز دیگر زندگی نمی کنند.
خمینی، خامنه ای، احمدی نژاد ، یزدی، جنتی، واعظ طبسی و خمینی پرستان در هر رنگ و لباسی، مارها و کژدم های اسلامی امروز ی هستند که بگویند:
"نیش عقرب نه از ره کین است، اقتضای طبیعتش این است"
و مصداقش را بیاورند که اینگونه می گوید:
"ترک عادت موجب مرض است!"
آنها نمی دانستند و نمی دانند که ما ایرانی ها از دیر باز می گوییم:
" زیر آب رفتن عادت کوض است!"


کیانوش رشیدی
بیست و هشتم آذرماه هفت هزار و سی و یک ایرانی



سه حرکت غیر اخلاقی هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) در یک نگاه




خبر رسیده است که هوشنگ ابتهاج(ه.اسایه) در سالهای گذشته با سید علی خامنه ای، ولی وقیح رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی دیدار و گفتگو کرده است.
علی معلم دامغانی، یکی از شاعر-مزدورانِ "ولایت مدارِ"!! رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، در گفتگویی با پایگاه اطلاع رسانی "دفتر حفظ و نشر آثار خامنه ای" گفت:
"چند سال پیش، به اتفاق یکی دو نفر از دوستان و آقای هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) به خدمت آقا رسیدیم... آقا بتازگی شعری از آقای سایه را خوانده بودند...آقا در این دیدار آقای سایه را تشویق کردند..."
این گفته های علی معلم دامغانی در بارۀ دیدار هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) با خامنه ای، نه تنها در پایگاه اطلاع رسانی"دفتر حفظ و نشر آثار خامنه ای" چاپ شد، که وبسایت های دیگر در درون و برون مرز آن را نقل کردند.
هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) حتما این گزارش را خوانده است. اگر نخوانده است، دیگران این خبر را بگوش او رسانده اند. بدین خاطر و اگر دیدار هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) با علی خامنه ای درست باشد:
دیدار هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) با علی خامنه ای، نخستین حرکتِ غیراخلاقیِ از سوی نامبرده می باشد.
اگر هوشنگ ابتهاج(ه.اسایه) با خامنه ای، ولی وقیح جنایتکار رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی ملاقات کرده است و آن را به آگاهی دیگر ایرانیان و از جمله ایرانیان مشغول در حزب متبوعش، یعنی حزب معلوم الحال توده، نرسانده است، دومین حرکت غیر اخلاقی خود را به انجام رسانده است.
از آنجا که هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه)، سخنان علی معلم دامغانی در بارۀ دیدارش به همراه نامبرده را خوانده است و در این باره سکوت می کند، سومین حرکت غیر اخلاقی خویش را رقم زده است.
هرگاه فراموش نکنیم، یک پای هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) در ایران است و پای دیگرش در آلمان.
بر همۀ ایرانیان در آلمان همانند روز روشن است که هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) همواره میان تهران و دیگر شهرهای آلمان در سفر است و در سفرهایش به ایران، به ادارۀ رادیو و تلویزیون رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، رفت و آمد می کند.
در صورت تکذیب خبر رفت و آمد از سوی هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه)، و یا از سوی دیگر نزدیکانش به تهران، متن تندنویسی سخنان وی در رستوران"سفره خانۀ محبوبه" در شهر دوسلدورف آلمان، به آگاهی هم میهنان خواهد رسید که در این سخنان هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) از رفت و آمد خویش به ایران برای دیگران می گوید.
...هرگاه فراموش نکنیم که این هوشنگ ابتهاج(ه.اسایه)، همان هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) است، که در هنگامۀ ریاست صادق قطب زاده بر رادیو و تلویزیون رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و تحریم صدا و سیمای منحوس رژیم، حتی از سوی شاعران و نویسندگان توده ای(که خود هوشنگ ابتهاج نیز در جمع شان بود)، اطلاعیه صادر کرد و گفت:"اشعار مرا در رادیو و تلویزیون بخوانید!"
و هرگاه فراموش نکنیم ،این هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه)، همان هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) است که ماموران فرهنگی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بر روی اشعارش در ستایش از جنگ ضد میهنی میان ایران و عراق، آهنگ گذاشتند از صدا و سیمای منحوس رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، پخش کردند.
و در پایان اینکه، هرگاه فراموش نکنیم هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه)، همان هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) است که در وصف سرباز شوروی، یعنی سربازی که به همراه دیگر سربازان شوروی و انگلیسی، سرزمین ما را در سالهای یکهزار و سیصد و بیست-یکهزاروسیصد و بیست وچهار اشغال کرده بودند، شعر "دیر است گالیا!" را سرود!
رفتار غیر اخلاقی، از دیرباز بر قامت هوشنگ ابتهاج، "سایه" انداخته است.
این "سایه"، کسی نیست، جز شخص هوشنگ ابتهاج!

کیانوش رشیدی
بیست و هشتم آذرماه هفت هزار و سی و یک ایرانی

۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه




"نه!"ی بزرگ مردم ایران!

به

رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در سه
رفراندم!


رفراندم نخست:
"روز قدس" 1388، که خمینی دجال، آن را در سال 1358 روز آزادی "قدس" اعلام کرد.
مردم ایران در این روز در یک تظاهرات سرتاسری بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی ، به رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و به مزدورانش در سرتاسر جهان گفتند:
"نه غزه، نه لبنان! جانم فدای ایران!"
رفراندم دوم:
شانزدهم آذرماه 1388:
مردم ایران در یک تظاهرات خودجوش در سرتاسر ایران، عکس های خمینی،نخستین سرکردۀ رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی را پاره کردند و به آتش کشیدند و از این راه خشم خود را نسبت به این شیطان بزرگ، به آگاهی سران رژیم و مماشات گران جهانی با آنها رساندند و تکلیف خود را با خمینی و خمینی صفتان در هر رنگ و لباسی تعیین کردند.
رفراندم سوم:
بیست و هفتم آذرماه 1388:
مردم ایران،این بار، و اما یکپارچه به درخواست مضحکانۀ سران رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، برای دفاع از خمینی جنایتکار "نه!" گفتند و از این راه به سرکردگان همۀ جناح های رژیم گفتند:
"نه به خمینی!"
"نه به خامنه ای!"
" نه به کسانی که می خواهند چهرۀ کثیف، جنایتکار و منحوس خمینی را پاک کنند!"

مردم ایران در هر سه رفراندم نامبرده شده در بالا، به راه های گوناگون به رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در تمامیت آن گفتند:
"نه"!
رژیم حقیر، اشغالگر، و جنایتکار جمهوری اسلامی در هر سه رفراندم نامبرده در بالا، از مردم بزرگ ایران شکست خورد.
عمر رژیم حقیر، اشغالگر و جنایتکار جمهوری اسلامی بر لب بام است!
پیروزی از آن تک تک مردم بزرگ ایران است!

کیانوش رشیدی
بیست و هشتم آذرماه هفت هزار و سی ویک ایرانی

۱۳۸۸ آذر ۲۴, سه‌شنبه




نوید روزهای پربارتر!


مدیریت و کارکنان سایت فراگیر ایران ب ب ب.دات. ارگ، کوچ کشی خود به سامانه ای نوین از هنگامۀ آغاز سال 2010 ترسایی را به آگاهی بازدید کنندگان این سایت رساندند.
سایت فراگیر ایران ب ب ب.دات .ارگ، از هنگامۀ آغاز بکار تا کنون، همواره واپسین گزارش ها از ایران، را به آگاهی هم میهنان در درون و برون مرز رساند.
مدیریت و کارکنان سایت ایران ب ب ب.دات.ارگ همواره نوشته های ایرانیان با دیدگاه های گوناگون را در سامانۀ خویش آورده و بدینگونه ثابت کردند، در انجام وظیفۀ خبرنگاری،" آزادی" را ستایش و از آن همانند "مردمک چشمان خویش" نگهداری کردند.
در شش ماه گذشته و بویژه از هنگامۀ آغاز رستاخیز نوین مردم ایران بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی ، مدیریت و کارکنان ایران ب ب ب.دات.ارگ، با بکارگیری همۀ آنچه که در توان داشتند:
خواب را به چشمان خویش راه ندادند؛
همراه با همۀ مردم ، در خیابانهای ایران بودند؛
با "ندا"ها و "سهراب " ها "جان" دادند؛
با شادی مردم، شادی کردند؛
همراه با تک تک ایرانیان، در اندوه از دست دادن شیرزنان و شیرمردان ایران عزم خود را جزم کردند، مبارزه را تا سرنگونی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و بدست آوردن ازادی برای مردم و سرزمین ما ادامه دهند و بدین خاطر عکس های خمینی، این بزرگترین جنایتکار همۀ تاریخ ایران را ،پاره کردند و به آتش کشیدند.
اکنون اما، ایران ب ب ب.دات .ارگ به خانه و سامانۀ نوین می رود.
پیشاپیش برای مدیریت و کارکنان ایران ب ب ب.دات.ارگ، آغازبکار خوش در این خانه و سامانۀ نوین را آرزومندم.
کوچِ ایران ب ب ب.دات.ارگ به خانه، کاشانه و سامانۀ نوین را به فال نیک بگیریم.
کوچِ ایران ب ب ب.دات.ارگ به خانه، کاشانه و سامانۀ نوین، روزهای پربارتر را نوید می دهد:
نوید سرنگونی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی!
نوید آزادی مردم و سرزمین ایران!

کیانوش رشیدی
بیست و چهارم آذرماه هفت هزار و سی و یک ایرانی

-------------------

http://www.iranbbb.org/

۱۳۸۸ آذر ۲۳, دوشنبه



گزارش فوری در بارۀ

دیدار " پاره شدگان راه ولایت" با رهبر !

در پی پاره کردن و سوزاندن عکس خمینی توسط مردم ایران، گروهی آخوند و آخوندک که شبانه روزی با هم کار می کنند و بر روی یکدیگر تاثیر می گذارند، سازمان"پاره شدگان راه ولایت" را تاسیس کردند.

اعضای این سازمان با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضمون:

" ما همه پاره در، خط رهبریم! "،

" من هم پاره هستم!"،
و

"آمریکا! اسراییل! حال که عکس امام را پاره کرده اید، بیایید ما را هم پاره تر کنید!"،

نزد خامنه ای رفتند.

به گزارش خبرگزاری "پاره نیوز"، خامنه ای خطاب به این آخوندها و آخوندک ها گفت:

"بسم الرَب الپاره و والپاره یین!
خواهران و برادران پاره پاره!
شما امروز مسئله ای را گفتید و می گویید که من در این بیست سال می خواستم بگویم. این مسئله چیزی نیست جز پاره پاره بودن من، بعنوان رهبر شما!
امام پاره الشان که از میان ما رفت، پاره گی ، بعنوان سندی از کارهای شبانه روزی ایشان بر روی من و دیگر برادران، نزد ما، ماند.
البته باید بگویم که هنگامی که قصد انجام دادن کاری دیگر را داشتم، به من گفتند برای بدست آوردن این کار، باید اندکی پاره شوم. من نیز چنین کردم و وقتی به نزد استادم بازگشتم، ایشان پس از معاینه و بازرسی جاهای پاره پاره شدۀ من، آهی از ته دل کشیدند و به من گفتند:" اکنون برای بدست آوردن کاری که می خواهی، دیر شده است، در نتیجه باید بروی در حوزه علمیۀ قم و آخوند بشوی."
باری، خواهران و برادران!
من نیز چنین کردم. بار و بنه بستم و از مشهد بسوی قم رفتم. در میان راه به روش های گوناگون و آشنایی با دیگر همسفران، بر پاره گی خود افزودم تا حوزۀ علمیه قم مرا براحتی بپذیرد.


هنگامی که به حوزۀ علمیۀ قم رسیدم، دربان با کشیدن دست به سراپای من ، کاغذی به دستم داد که در آن نوشته شده بود:" با توجه به درجۀ والای پاره گی حامل این کاغذ ، ایشان می تواند یکباره به کلاس بالاتر برود. و همین گونه هم شد. مرا به کلاس استادی پیر فرستادند که به اندازۀ استادان جوان نمی توانست بر روی من کار کند و بدین خاطر او بیشتر کارهای خود در ارتباط با من را، به همشاگردیهای من واگذار می کرد. خدا رحمت کند آن استاد پیر را بخاطر این کارش!


همشاگردیهای آن دورۀ من ،هم اکنون، رأس و رئوس سازمانهای اداریِ جمهوری ولایی و پاره پارۀ مان می باشند که بیشتر شب ها با هم دعای توسل به یکدیگر را می خوانیم."

به گزارش خبرنگار خبرگزاری "پاره نیوز"، خامنه ای که سخنانش با شعار محکم و دشمن شکن:
" ای رهبر ...ون پاره،
از تو به یک اشاره،
شورت هامونو همین جا

می کنیم پاره پاره!"

دائما قطع می شد، در ادامه گفت:

"دشمن بداند، هرچه بیشتر ما را پاره کند، ما مانند صحنه های فیلم های تخیلی درافراد دیگر تکثیر می شویم. یک نمونه برای شما بگویم:
آن هنگام که "دستغیب" صد پاره شد،تکه های بدن او در جاهای گوناگون پخش شد. در اثر تلاش خواهران و برادران تکه یاب، همۀ تکه های بدن او جمع آوری شد، بغیر از یکی از آن تکه ها! شما خودتان می دانید که سخن بر سر چیست؟"

بنا بر گزارش یاد شده در بالا،اعضای" سازمان پاره شدگان راه ولایت" در پاسخ و یکصدا گفتند:
" آن تکۀ برجسته بود،
رو پشت بوم افتاده بود!"

این پاسخ فی الفور، خامنه ای را به وجد آورد. طوری که روبه آنها کرده و ادامه داد:
"احسنت، احسنت! شما با این پاسختان مرا به وجد آوردید. ببینید بازهم می گویند مردم از آنچه که در میان سران نظام می گذرد، خبر ندارند. این خبرگزاری های بیگانه ببینند که مردم چگونه حتی با این جزییات از حال و احوالِ و مناسبات میان سران نظام آگاهند."

پاره تن، خبرنگار اختصاصی " پاره نیوز" در ادامۀ این گزارش می نویسد:

"رهبر سپس به مصیبت خوانی پرداخت و گفت:
خواهران، برادران! گریه کنید!
از دستغیب می گفتم. از خواهران و برادران تکه یاب می گفتم.
آری گریه کنید، سه روز و سه شب خواهران و برادران تکه یاب، به جستجوی عضو برجستۀ تنِ پاره پاره شدۀ دستغیب پرداختند.
آن هنگام حضرت امام پاره الشَان ، همۀ سران نظام را به جماران فرا خواند و به آنها گفت:" یا این عضو برجستۀ دستغیب را پیدا می کنید و یا اینکه دستور می دهم با عضو برجستۀ شما همان کنند که بر دستغیب رفت! "
ما، یعنی سران نظام، چاره اندیشیدیم. عزم را جزم کردیم که عضو برجسته را پیدا کنیم. من خود به شیراز رفتم و فرماندهی یافتن عضو برجسته را بر عهده گرفتم.
روز چهارم و یا پنجم بود که بناگاه سه عضو برجسته را با فاصله های کم از یکدیگر، پیدا کردیم.مانده بودیم که کدام یک از آنها، از آنِ دستغیب است. لذا، برای بررسی های بیشتر، آن سه عضو برجسته را پیش همسر مکرمۀ دستغیب بردیم.

مشارالیه، با بررسی نخستین عضو برجسته، پس از چند دقیقه لمس کردن آن گفت:
"این عضو که می بینی،
شهد است چوشیرینی،
برجسته در این سینی،
از آنِ اسمال تیغ کش، محافظ اصلی شوهرم بود."(گریۀ همراه با احسنت، احسنت! حاضران)

نامبرده با دیدن دومین عضو برجسته، آهی از ته دل کشید و گفت:
"این عضو، از آنِ رمضان بود
از صبح تا غروب، آویزان بود،
وقت مغرب، به هنگامِ دخول
سربلند و میزان بود."(گریۀ همراه با احسنت! احسنت! حاضران)

باری! مشارالیه تنها با دیدن سومین عضو برجسته، با بی اعتنایی و هنگامی که روی خود را از آن بر می گرداند، گفت:" با اینکه مدتها شده ندیده بودمش، و با اینکه ریشش بلند شده و تغییر قیافه داده است، اما این خودش است، این از آنِ شوهر من است".

خواهران و برادران!
در اینجا بود که برجسته ترین مسئله نظام در آن زمان، حل شد. (گریۀ حاضران)

اما من از این می گفتم که دشمن بداند، هرچه بیشتر ما را پاره کند، ما مانند صحنه های فیلم های تخیلی در افراد دیگر تکثیر می شویم.
برای نمونه، به قیافۀ برادر محمود، رییس جمهور ما بنگرید. به سر و گردن رشید او بنگرید، این سرو گردن رشید شما را به یاد چه چیزی می اندازد؟
بلی! درست حدس زدید، این سروگردن همانند عضو برجستۀ تنِ پاره، پاره شدۀ دستغیب است.
و درست بدین خاطر است که من هرگاه رییس جمهور را می بینم، بر سرو گردن او دست می کشم.
فیلمهای دیدارهای من و رییس جمهور را ببینید، او نخست در برابر من خم می شود، پس از دست کشیدن من بر سروگردن او است که بلافاصله سروگردن رشید خود را بالا می آورد.

و اصلا چرا راه دور برویم؟ به قیافۀ خود من نگاه کنید! به سرم نگاه کنید!آیا با دیدن سر و صورت من، به یاد بیضۀ امام نمی افتید؟(شعار حاضران: "بیضۀ امام تویی! تخم تویی، خروس اسلام تویی!")


بر پایۀ گزارش یاد شده، خامنه ای سخنانش را با این گفته به پایان برد:
" والسلام وعلی وعبادالله الپاره یین! "

خبرنگار "پاره نیوز" در ادامۀ این گزارش بلند، اما پاره، پارۀ خویش می نویسد:
" پس از سخنان رهبر...ون پاره، آخوند پاروی(بر وزن هادوی خوانده شود) به پشت میکروفون رفت و خطاب به رهبر و" پاره شدگان راه ولایت" گفت:
ای رهبر!
کرده ای امروز تو ما را پاره دل، اما
هستیم و بودیم پاره زجای دگر.
گر بفرمایی، آن جای نشان دهیم
ور از آن چیزی مانده باشد،
بی خساست،
مانده را، به این و آن دهیم."
نامبرده سپس به قرائت قطعنامه ای پرداخت که در آن از جمله آمده است:
"یک-از سازمان بهداشت جهانی می خواهیم نماینده هایی به حوزه های علمیه بفرستد تا ما را معاینه کنند و به چشم خود ببینند:
ما اهل شوخی نیستیم،
علی تنها بماند!
دو- از برادر محمد البرادعی که تجربۀ زیادی در مقولۀ انرژی دارد، درخواست می کنیم، نزد ما بیاید و انرژی های مصرف شده از سوی ما را، هنگام دریدن و دریده شدن، اندازه بگیرد و ببیند این انرژی بهتر است یا انرژی هسته ای!
سه-از ارتش آمریکا، برادران انگلیسی ،سربازان فرانسوی، هلندی، ایتالیایی(بلا چاو!)، تایلندی، مراکشی، لهستانی و بویژه ازسربازان مرد ارتش یونان در جزیرۀ "میکونوس" که ید طولایی در مسائل مطرح شدۀ بالا دارند، درخواست می کنیم، برای به سرانجام رسانیدن وظیفۀ خطیری که اعضای"سازمان پاره شدگان راه ولایت" بر دوش گرفته اند، هرچه زودتر به کمک ما بشتابند."


خبرنگار"پاره نیوز" در پایان گزارش خود می نویسد:
"در دقایق پایانی دیدار اعضای سازمان پاره شدگان راه ولایت با رهبر پاره الشان، فاطمه ارَه(معروف به فاطمه رجبی) از راه دور خطاب به وی گفت:"تنها یک تن می داند که در چه وضعیت و چه درجه از دریدگی قرار دارم. اگر باور نمی کنید، از کسی که در اینجا"غایب" است، بپرسید!

جلسه نامبرده در بالا، با شعار:
" ای رهبر ...ون پاره،
از تو به یک اشاره،
شلوار کنیم همین جا،
یکسره پاره پاره!"
به پایان رسید.
-------------
کیانوش رشیدی
بیست و سوم آذرماه هفت هزار وسی و یک ایرانی

۱۳۸۸ آذر ۱۶, دوشنبه

در ستایش مردم قهرمان و دیکتاتور ستیز سرزمین ما



در کران تا کران سرزمین باستانی ما ، ایرانیان، امروز شانزدهم آذرماه، یک بار دیگر تکلیف خود را با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی روشن کردند.

شعارهای" مرگ بر دیکتاتور" که نشان از روح آزادی خواهانۀ مردم ایران دارد و کل رژیم را به نشانه گرفته است، "غزه و لبنان کمن، رفتند سراغ یمن" و "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران!" که نشان از اعلام سیاست خارجی ایران پس از سرنگونی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی دارد،"مرگ بر جمهوری اسلامی!" که نشان از خواست مردم ایران برای یک دولت ملی و سکولار دارد."نسل ما آریا، دین از حکومت جدا!" در آسمانی به وسعت یک میلیون و شش صد و چهل و هشت هزار و یکصد و نود و پنج کیلومتر مربع طنین انداز شد.

دانشجویان قهرمان در دانشگاه تهران پرچم سه رنگ و ملی ایران را بدون خرچنگ رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی به اهتزاز در آوردند.


مردمان سراسر جهان از این خواسته های مردم ایران، که از سوی رسانه های گروهی جهانی پخش شد، آگاه شدند. در سرتاسر جهان، از استکهلم در سوئد، تا برلین در آلمان، از پاریس در فرانسه گرفته تا بروکسل در بلژیک، از ورشو در لهستان گرفته تا شهر زیبای پراگ در جمهوری چک و... هزاران تن در گردهمایی هایی، پشتیبانی خود را از مردم ایران برای سرنگونی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی اعلام کردند.

رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی نه تنها برای تک تک ایرانیان منفور است، که جهانیان آن را منفورترین رژیم بر روی کرۀ خاکی ما می دانند.

تکلیف رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و ایدئولوژی بیگانۀ اسلام، امروز در خیابانهای سرزمین زیبای ما، بوسیلۀ مردم قهرمانمان روشن شد. جمهوری اسلامی و اسلام ، دیکتاتوری و دیکتاتور، ولی فقیه و میمون های مقلدشان، و... باید دوشادوش یگدیگر چمدانها را ببندند و از میهن ما بروند.

نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران!
مرگ بر دیکتاتور!
سرنگون باد رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی!

کیانوش رشیدی
شانزدهم آذرماه هفت هزار و سی و یک ایرانی

۱۳۸۸ آبان ۲۹, جمعه

تنها ره رهایی، بازگشت به پادشاهی!




گزارش رسیده است که:


"تنها ره رهایی، بازگشت به پادشاهی!" یکی از شعارهای اصلی تظاهرات مردم ایران بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در روز شانزدهم آذرماه آینده، در میهن ما خواهد بود.


افزون بر این،و بر اساس این گزارش، در بسیاری از شهرهای ایران، بر دیوارها، دو واژۀ "فریدون زمان" نیز به چشم می خورد.

این گزارش می افزاید: منظور از "فریدون زمانشاهزاده رضا پهلوی می باشد.


هم میهنان!


از شعار ملی و میهنی:

"تنها ره رهایی، بازگشت به پادشاهی!"

پشتیبانی کنید!


"فریدون زمان" را یاری کنید!


کیانوش رشیدی

بیست و نهم آبان ماه هفت هزار و سی ویک ایرانی

۱۳۸۸ آبان ۱۲, سه‌شنبه



از سریِ تازه ترین کارهای من:





۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه



پیام شادباش به شاهزاده رضا پهلوی





شاهزاده گرامی!

درود بر تو!
چهل و نهمین سال زندگی ات را پشت سر گذاشتی.
بیش از سی و یک سال از این چهل و نه سال را در میهن ما نبودی. اما همواره از دل و جان با مردم و میهن ما بودی و هستی.
از هنگامه پذیرش پادشاهی در ایران آینده، هیچگاه ، باری که شاهنشاه سرزمینمان ،شاه همه ی ایرانیان، بر دوش تو گذاشته بود را بر زمین نگذاشتی که این بار همانا تلاش در راه آزادی مردم و سرزمین ایران از اشغال رژیم جمهوری اسلامی است.
شاهزاده ی گرامی!
بدون هیچگونه تردیدی، تو یکی از بهترین فرزندان مردم و سرزمین ما بوده و هستی. در سی و یک سال گذشته همواره با درایت و دانایی خود، بخش بزرگی از جنبش آزادی خواهانه ی مردم ما را رهبری کردی و می کنی؛
بر پیوند تک تک ایرانیان با یکدیگر در راه سرنگونی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی پای فشردی و پای می فشری و بویژه در دوران کنونی رستاخیز نوین مردم ایران بر علیه این رژیم اشغالگر، به بهترین شیوه با مردمان سرزمین ما سخن گفتی و میگویی و نشان دادی براستی انسانی دانا و مردم دوست هستی، که میهن دوستی را با جان خود گره زده است.
شاهزاده ی گرامی!
در سالروز زادروزت ، برایت تندرستی، شادی و پیروزی را آرزومندم.
شاهزاده ی گرامی!
زادروزت خجسته باد!

هم میهن تو
کیانوش رشیدی
نهم آبان ماه هفت هزار و سی و یک ایرانی
-----------------------------
شاهزاده ی گرامی!
ایرانیان، همواره و از دیرباز، مادر ، پدر، خواهر و برادر، همسر و فرزندان خود ،خداوند و شاه را تو خطاب کرده و می کنند، چون آنها را بسیار دوست داشته و بسیار دوست می دارند، و از آنها نزدیک تر بخود در جهان نداشته و ندارند. بدین خاطر من نیز "شما" را ،" تو" خطاب کردم.

۱۳۸۸ مهر ۳۰, پنجشنبه

دیدار رسمی پاسدار محسن رضایی از ترکیه


و سکوت شگفت انگیز اپوزیسیون رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی!


اکنون چهار روز است که پاسدار سبزعلی رضایی، موسوم به محسن رضایی، راست راست در خیابانهای ترکیه می گردد.

اکنون چهار روز است که پاسدار رضایی، در راس یک هیئت از سوی "مجمع تشخیص مصلحت نظام" رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، با مقامات ترک در حال مذاکره است و از جمله با عبدالله گل، رییس جمهور ترکیه دیدار و گفتگو کرده است.

در چهار روز گذشته، تنها و تنها سایت "تابناک"، وابسته به پاسدار محسن رضایی، به این سفر اشاره کرده است، تلویزیون حکومتیِ"پرس .تی.وی"، با وی مصاحبه نموده است و روزنامۀ "حیات نو"، اشاره ای کوتاه به این سفر داشته است.

نگارنده در گفتگوهایی کوتاه با"رادیو ایران-هوستون"(۱)، به مدیریت آقای ناصر توکلی و "پرشین رادیو"(۲)، به مدیریت آقای سعید قائم مقامی، به سفر پاسدار محسن رضایی، اشاره نموده و از سکوت اپوزیسیون رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در این باره انتقاد کرده است.

سایت فراگیر "ایران.ب.ب.ب"(۳) نیز نوشته ای کوتاه در این ارتباط از نگارندۀ این سطور منتشر کرد.

سخن بر سر این است که بر طبق حکم "اینترپل"(۴)، محسن رضایی، بخاطرمشارکت در توطئه بمب گذاری در مرکز همیاری یهودیان در آرژانتین، تحت تعقیب است. سخن بر سر این است که محسن رضایی، به جنایت علیه بشریت متهم شده است. سخن بر سر این است که محسن رضایی، بدلیل پشتیبانی از تروریسم، تحت تعقیب است.

اما هم سازمانهای یهودی در ترکیه در این باره سکوت کرده اند، و هم رادیو اسراییل و دیگر رسانه های گروهی این کشور، حتی اشاره ای کوتاه به سفر محسن رضایی نکرده اند.
این در حالی است که یکی از خاخام های اعظم اسراییل از هم اکنون به سفر احمدی نژاد به برزیل که قرار است در ماه نوامبر آینده انجام شود، اعتراض نموده است.

سکوت رسانه های گروهی اسراییل و از جمله رادیو اسراییل می تواند، بدین دلیل باشد که گویا در این دیدار، با وساطت ترکیه، گفتگوهایی میان نمایندگان دولت اسراییل و پاسدار محسن رضایی انجام شده است. هرگاه فراموش نکنیم که بر طبق گزارش روزنامۀ"هاآرتص"، در ماه گذشته و در قاهره، دیداری میان مقامات امنیتی اسراییل و مقامات سازمان انرژی اتمی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی صورت گرفته است(۵)،این سکوت شگفت انگیز خبری معنا و مفهوم روشنتری می یابد.

در این رابطه و اگر خبر "هاآرتص" درست باشد، به رهبران اسراییل باید گفت: خانم ها و آقایان! ما ایرانی ها ضرب المثلی داریم که می گوید:"شتر سواری، دولا دولا ندارد!" نمی توان از سویی با سران رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی مذاکره کرد،و از سویی دیگر از خطر این رژیم جنایتکار برای اسراییل و مردمانش گفت.

خانم ها! آقایان! رهبران اسراییل! تا کی مماشات با این رژیم ؟

اما در این میان سازمانهای اپوزیسیون رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، از راست تا چپ نه تنها در قبال سفر محسن رضایی به ترکیه، اظهار نظر نکردند که حتی اشاره ای کوتاه نیز به آن ننمودند.

به قاعده سازمانهای اپوزیسیون در خارج از کشور می بایستی از اینترپل درخواست می کردند که محسن رضایی را در ترکیه، دستگیر کند. اما گویا مصداق ضرب المثل"هرکس به فکر خویشه، کوسه به فکر ریشه!" ، این سازمانها به فکر خویش و ریش خویش هستند!

سکوت اپوزیسیون در قبال دیدار رسمی پاسدار محسن رضایی از ترکیه، سکوت معناداری است که بی گمان گذشت زمان روشنی بیشتری بر آن خواهد انداخت!

گند دیدار محسن رضایی به ترکیه و نتایج این سفر، در آینده در خواهد آمد. و آنگاه که تصمیمات و نتایج این دیدار به مرحلۀ اجرا در آید، هر بیانیه و اعتراضی در این باره بی ارزش خواهد بود.
اپوزیسیون رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، یک پاسخ به مردم ایران بدهکار است، پاسخ بدین پرسش:

چرا در بارۀ دیدار رسمی پاسدار محسن رضایی از ترکیه سکوت کرده اید؟

کیانوش رشیدی
بیست و نهم مهرماه هفت هزار و سی ویک ایرانی


------------------------------

زیرنویس ها:

۱:

http://www.kriht.com

۲:

http://www.epersianradio.com


۳:

۴:

http://www.interpol.int/public/Data/Wanted/Notices/Data/2007/58/2007_49958.asp


۵:

http://www.haaretz.com/hasen/spages/1122798.html

۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه


شید علی گدا، معروف به رهبر

و دیدارش با"بانوان قرآن پژوه" به روایت تصویر:

شیدعلی گدا وافوری در ملاقات با "بانوان قرآن پژوه":

آبژی برشون! دارم تموم می کنم. شورتم برده!شورتم داره پاره می شه!

مژتبی! بمیری!رهبری رو نبینی! بافور من کو؟



شیدعلی گدا وافوری در ملاقات با بانوان قرآن پژوه:

"مرشی آبژی! خوب شاختی منو" هیلون و ویلون کردی منو. عکش بعدی منو هم ببینید




شیدعلی گدا وافوری در ملاقات با بانوان قرآن پژوه:


"آبژی ها حقه وافور این شکلیه!" بده ، بازم یه بشت بده آبژی!"


۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه



تازه ترین کار نقاشی من:



۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

تازه ترین کار نقاشی من:




۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

"ابی قاسمی"در "فیس بوک"
و
یادی از "ملینا مرکوری"




هم میهنی بنام "ابی قاسمی" در فیس بوک خودش ،ترانه ای از "جو داسین" را گذاشت، که دیگر" فیس بوکی" ها، آن را بشنوند.
نام "داسین" را که شنیدم، بیاد بانویی افتادم که با این نام پیوند دارد: ملینا مرکوری!


ملینا مرکوری در آتن چشم به جهان گشود.
آنا آمالیا مرکوری در خانواده ای چشم به جهان گشود که پدربزرگش سالیان سال شهردار "آتن" بود.
استاماتیس مرکوری، پدر ملینا مرکوری،در گذشته های بسیار دور، نمایندۀ پارلمان و وزیر کشور یونان بود.
هنگامی که پدر و مادر ملینا مرکوری از یکدیگر جدا شدند، سرپرستی ملینا مرکوری را مادر بزرگ و پدربزرگش به عهده گرفتند. پدربزرگی که از دوران کودکی ملینا مرکوری، با هنرپیشه شدن وی مخالفت می کرد.
ملینا مرکوری در سال 1939 و یا به گونه ای دیگر در سال 1941 با "پان خاراکوپوس" یکی از ثروتمندان یونانی همسر شد.
در همین هنگام بود که ملینا مرکوری به مدرسۀ هنرپیشگی در آتن رفت و نقش های کوچکی را در تئاتر ملی یونان ایفا کرد.. آن هنگام منتقدان در بارۀ وی نوشتند:
"ملینا، بسیار جوان است، قدی بلند دارد، موهایش بلوند هستند، بد لباس می باشد و کلا بی عرضه است!"
نخستین تجربه زناشویی ملینا مرکوری، زیاد به درازا نیانجامید. پس از جدایی از همسرش، ملینا نخست به دیگر نقاط یونان رفت و سپس برای اینکه توانایی خویش را در زمینۀ تئاتر بیابد، به پاریس رفت.
ملینا اما، بزودی به یونان بازگشت.
با همۀ این ها ملینا مرکوری بازی در فیلم را آغاز کرد.
فیلم"استلا" با بازی گری ملینا مرکوری، جایزۀ بهترین فیلم خارجی،از دیدگاه فیلم شناسان آمریکایی در سال 1955، را تصاحب کرد.
ملینا مرکوری در سال 1956 در فیلم "مردی که باید بمیرد" بازی کرد و در فیلم" زن شیطانی" ایفای نقش نمود، که هر دوی این فیلمها، از دیدگاه منتقدان آن هنگام سینمای آمریکا، فیلمهایی بسیار ضعیف بشمار آمدند.
اما در سال 1960، فیلم "یکشنبه ها... هرگز" با شرکت ملینا مرکوری، در جهان مشهور شد. تا آنجا که فستیوال فیلم در"کان"، این فیلم را نامزد دریافت بهترین جایزه کرد و جایزۀ بهترین بازیگر" را به او اختصاص داد و فیلم"یکشنبه ها ...هرگز!" نامزد دریافت جایزۀ اسکار شد.
آهنگ اصلی فیلم "یکشنبه ها...هرگز" برندۀ جایزه اسکار شد. فیلمی بکارگردانی "جوئل داسین"، که در زمانه ای دیگرهمسر ملینا مرکوری گشت.
از این هنگام بود که حروف چین های چاپ خانه ها، صفحه بندان روزنامه ها، خبرنگاران و سردبیران و خوانندگان همان روزنامه ها با نام ملینا مرکوری در سراسر جهان آشنا شدند.

ملینا مرکوری در سالهای 1967-1974، هنگامی که رژیم کودتایی "سرهنگان" بر یونان حاکم شد،به فرانسه رفت و این سالها را در این کشور بسر برد.
رژیم کودتایی "پاپادوپولوس"، شهروندی یونانی ملینا مرکوری را لغو کرد و گذرنامۀ ملینا مرکوری را در سراسر جهان غیرقانونی اعلام کرد، که همین مسئله باعث شد ملینا مرکوری در سفرهای خویش به کشورهای دیگر دنیا با دشواری مواجه شود.
ملینا مرکوری که به همراه هزاران یونانی دیگر در مهاجرت ناخواسته بسر می برد، در پاسخ به عمل شنیع "دولت سرهنگان" در یونان گفت:
"من یونانی چشم به جهان گشوده ام و یونانی هم از این جهان خواهم رفت!"
و ادامه داد:
"وزیر کشور یونان فاشیست چشم به جهان گذاشت و همانند فاشیست از این جهان خواهد رفت!"
پس از سرنگونی "دولت سرهنگان"، ملینا مرکوری به یونان بازگشت. در نخستین انتخابات آزاد در یونانِ پس از سرهنگان، ملینا مرکوری از سوی حزب "پاسوک"(حزب سوسیالیست یونان)، نمایندۀ پارلمان یونان شد.
پس انتخاب آندرآس پاپاندرئو به نخست وزیری یونان، ملینا مرکوری در سالهای 1981-1989 و سپس در سالهای 1993-1994 وزیر فرهنگ یونان بود.
ملینا مرکوری که به همراه هنرمندان نام آور یونانی، همانند "میکیس تودوراکیس"، هنر خویش را به خدمت مقاومت مردم یونان بر علیه رژیم"سرهنگان جنایتکار" در آورده بود، در ششم ماه مارس 1994 چشم از جهان فرو بست.
در آیین خاکسپاری و بدرود با ملینا مرکوری، بخاطر وجود بیش از حد مردم در خیابانهای "آتن"، بمعنای دقیق کلمه جای سوزن انداختن نبود.
یاد این هنرمند و مبارز بزرگ بر علیه دیکتاتوری و رزمندۀ راه آزادی، گرامی باد!

ملینا مرکوری مادر "جو داسین" بشمار می آمد، اگرچه، "جو داسین"، فرزند "جول داسین" از همسر پیشینش بود.

کیانوش رشیدی
یازدهم مهرماه هفت هزار و سی و یک ایرانی
سوم اکتبر 2009


واپسین نگاه به ملینا مرکوری ، آنگاه که با اشاره به آهنگی از میکیس تئودوراکیس، آهنگ ساز مردمی یونان،از مقاومت و مبارزۀ مردم یونان، از "یا مرگ یا آزادی" می گوید:



اندکی از زندگی "ملینا مرکوری"، به همراه تاریخ کوتاهی از یونان کنونی و بزبان زیبای یونانی



۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

دروغ بزرگ اتمی!



سران جنایتکار رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی اعلام کردند، اورانیوم را برای غنی شدن ، به روسیه می فرستند.

خبرگزاری های مهم جهانی سفر منوچهر متکی، وزیر خارجۀ رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی به واشنگتن، در روزهای گذشته را، در پرده ای از ابهام گذاشتند و تاکنون نگفتند، نامبرده علاوه بر شرکت در جلسه "شورای روابط خارجی" با کدام شخصیت ها ی آمریکایی دیدار و گفتگو کرد.

خبرگزاری هایی که از "اورانیوم" ایران!! و صدور آن به روسیه برای غنی شدن آن سخن گفتند، این نکته را در پردۀ ابهام گذاشتند، که "اورانیوم" نامبرده ،اورانیومی است که در تهران و در کارخانه ای تولید می شود که در دوران واپسین پادشاه زنده یاد ما، شاهنشاه آریامهر ، در منطقۀ "الستوم" تهران ساخته شده بود.

کارشناسان اتمی روسیه قرار است" اورانیوم سه و هفتادو پنج درصد" غنی شده در" الستوم" را تا درجه "نوزده و هفتادو پنج درصد" غنی کنند.

غنی شدن اورانیوم نامبرده، در مرحلۀ آزمایش آن در "الستوم" و سرزمین های بیگانه، تاریخی بیش از سی سال دارد.

بر خلاف آنانی که گمان می کنند: " رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، جام زهر را نوشیده است و تصمیم به غنی شدن اورانیوم، در جای دگر گرفته است"، باید گفت:

دروغ بزرگ اتمی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، خبرگزاری های بین المللی، دولت های مماشات گر غربی را در زمینۀ "آمادگی جمهوری اسلامی برای غنی شدن اورانیوم" اش در روسیه را باور نکنید.
رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی باید در های تمامی "موسسات اتمی" خویش را بروی ناظران جهانی باز کند!
دروغ بزرگ اتمی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی را باور نکنیم، نادان نباشیم، بیندیشیم؛
چرا که:
بمب اتمی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در راه است!
امروز نه!
شاید فردا!

کیانوش رشیدی
دهم مهرماه هفت هزار و سی و یک ایرانی
دوم اکتبر سال 2009

۱۳۸۸ مهر ۹, پنجشنبه

شور و شعف بیهوده!



خبر رسیده است که یونسکو،سازمان فرهنگی سازمان ملل متحد، "نوروز"، جشن ملی ایرانیان را در ردیف جشن های ملی جهانیان قرار داده است.

خبر جهانی شدن "نوروز" را، خبرگزاری های سیاسی-نظامی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی نیز با شور و شعف اعلام کردند.

احسان نراقی، نمایندۀ رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در یونسکو، برای جهانی شدن "نوروز" در آستانۀ مذاکرات بر سر برنامه های اتمی رژیم حاکم بر میهن ما، تلاش کرده و می کند تا دیدگاه ایرانیان و جهانیان را از آنچه که در میهن ما -که همانا مبارزه بر علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی است- را به بیراهه ببرد.

ایرانیان راستین، با تکیه بر فرهنگ کهن خویش که "نوروز" یکی از پایه های آن است، تلاش می کنند، رژیم اشغالگر، ایران کش، ایرانی کش و "نوروز" کش جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و پس از سرنگونی این رژیم تمامی جشن های کهن ایرانیان را دوباره در سرتاسر سرزمین ما برگزار کنند.

امروز اما؛
جهانی شدن "نوروز"، این جشن باستانی ما ایرانیانِ راستین ، ارزانی احسان نراقی، رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و مشاطه گران این رژیم باد!


ما ایرانیان، "نوروز" را در روزی دگر، و در فردای سرنگونی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، بمعنای دقیق کلمه، جهانی خواهیم کرد.


کیانوش رشیدی

نهم مهرماه 7031 ایرانی