پاسدار محمود احمدی نژاد، در سفری که به "زنجان" داشت، مخالفان رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در ایران و جهان را با "چاقوی زنجان" تهدید نمود.
ریشه های سخنان احمدی نژاد در کجاست؟
در آشوب های دارو دسته ی خمینی در خرداد سال 1342، چاقوکشان طرفدار وی به خیابانها ریختند و تن های مردمانی را که با این آشوب ها مخالف بودند، با چاقوهای خویش دریدند. سید طیب سید رضایی، سرکرده ی این چاقوکشان، یکی از اسلاف سبزعلی رضایی، معروف به محسن رضایی، فرمانده ی پیشین سپاه جنایتکار انقلاب اسلامی بود.
در چارچوب حاکم نمودن فرهنگ چاقوکشی بر سرزمین ما، مسعود کیمیایی در سال 1347 فیلم "قیصر" را باشرکت بهروز وثوقی بر پرده ی سینماهای کشور نمایش داد.
اکنون دیگر آشکار شده است که مسعود کیمیایی در همان سالها با دارودسته ی جنایتکار خمینی تماس داشت و با هماهنگی این دارودسته، فرهنگ چاقو و چاقو کشی را وارد جامعه ی هنری ایران نمود.
پس از تولید و پخش و اکران شدن فیلم "قیصر" به کارگردانی مسعود کیمیایی و بازیگری بهروز وثوقی، صدها فیلمی که به "فیلمارسی" معروف شدند، حتما صحنه هایی از چاقو کشی را نشان می دادند. تقریبا فیلمی نبود که صحنه ی چاقوکشی در آن نباشد. فیلمهای "رضا موتوری"،"کوچه مردها"،"خاطرخواه"،"طوقی"، "کاکو" و "گوزنها" تنها نمونه هایی از این دست فیلمها هستند.
پس از بروی کار آمدن رژیم جنایتکار خمینی در سال 1357، بیشتر هنرمندان سینمای پیش از بهمن سال 1357، رخت سفر به دیار غربت بستند و بدین خاطر صنعت فیلمسازی در ایران با رکود مواجه شد.
چندماه پس از بروی کار آمدن رژیم خمینی در ایران، پاسدار-شکنجه گرمعروف، محسن مخملباف مصداق "وقتی که آب سربالا میرود، قورباغه ابوعطا می خواند!" بعنوان کارگردان وارد سینما شد و فیلم ضد ایرانی"توبه ی نصوح" را ساخت. اما رکود در سینمای ایران همچنان ادامه یافت.
با آغاز جنگ خمینی خواسته و میهن بر باد ده میان ایران و عراق، جنگ،و بویژه جنگ ضدمیهنی عراق و ایران به موضوع و سوژه ی اصلی بیشتر فیلمهای "ایرانی" در سینمای تحت اشغال رژیم ضدایرانی جمهوری اسلامی تبدیل شد.
معروف ترین این فیلمها ، فیلم "برزخی ها" بود که با کارگردانی و بازیگری ایرج قادری و با شرکت هنرپیشگانی همچون محمد علی فردین، ناصر ملک مطیعی،محمدعلی کشاورز، سعید راد، حسین شهاب،و توران مهرزاد بر روی اکران سینما ها رفت.
این فیلم که یک کپی بسیار ضعیف و ناقص از فیلم آمریکایی"این گروه خشن" به کارگردانی"سام پکین پا" بود، داستان مجرمانی بود که در روز 22 بهمن سال 1357 از زندانها گریختند و برای خروج از ایران به روستاهای مرزی رفتند.
تصمیم این گروه برای خروج از ایران با شروع جنگ میان ایران و عراق مصادف می شود و در نتیجه، اعضای گروه بر آن می شوند که برای دفاع از "میهن"!! وارد جنگ شوند.و طرفه اینکه همگی آنها در آرتیست بازی هایی!! که در فیلم درمی آورند، کشته می شوند!!
هدف اصلی از تهیه ی این فیلم استمالت خواهی هنرپیشگان نام برده و بویژه ایرج قادری از سران رژیم خمینی و آرزوی بازگشت به سینمای بعد از سال 1357 از سوی آنان بود.
رژیم جنایتکار و هنرکش خمینی با درخواست همه ی آنها موافقت ننمود. محمدعلی کشاورز، از هنرپیشه های توده ای،از راه عریضه نویسی و با یاری و همدستی شماری دیگر از توده ای ها همچون سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج، بهزاد فراهانی(پدر گلشیفته فراهانی)، محمود اعتمادزاده و ... به وزارت ارشاد رژیم، توانست امان نامه ی!!خمینی جلاد و دیگر سران رژیم فرهنگ کش را به دست بیاورد و در سینما و تئاتر این رژیم باقی بماند.
سعید راد از کشور خارج شد و اندکی در محافل سینمایی خارج از کشور پرسه زد،اما از آنجا که در سینمای اروپا و آمریکا نیازی به چاقو کش نبود، پس از "توبه ی نصوح"!! در درگاه رژیم جنایتکار خمینی، به ایران بازگشت.
رژیم هنرستیز جمهوری اسلامی به محمد علی فردین و ناصر ملک مطیعی، دیگر اجازه ی بازیگری نداد.
در این میان، ایرج قادری در سال 1373 با ساختن فیلم" می خواهم زنده بمانم" با بازیگری فرامرز قریبیان دوباره به فیلمسازی در این رژیم پرداخت.
ایرج قادری با ساختن فیلم "می خواهم زنده بمانم" به زبان بی زبانی به فرهنگ ستیزان حاکم گفت که می خواهد زنده بماند و برای آنها فیلم بسازد.
ایرج قادری در این چارچوب فیلم"محاکمه" را نیز کارگردانی نمود. موضوع هر دو فیلم نامبرده، همانند گذشته های بسیار دور، قتل و دادگاه و انتقام کشی بود.
باری، پس از تاسیس شرکت "هدایت فیلم"، بیشتر فیلمهایی که توسط این شرکت ساخته شد،مسعود کیمیایی، شخصی که چاقوکشی در سینمای ایران را بدعت گذاشت و این بار دیگر نقاب از چهره برداشته و همانند یک حزب اللهی ناب به فیلمسازی مشغول شد، کارگردانی نمود.
تقریبا در همه ی این فیلمهای کیمیایی، همانند سال های پیش از بهمن 1357، چاقو نقش مهمی ایفا می کند و این بار در نبود بهروز وثوقی، فرامرز قریبیان چاقوکش اصلی این فیلمها می شود، تا جایی که در یکی از فیلمها فرامرز قریبیان در اروپا نیز چاقو کشی می کند!
فرامرز قریبیان عملا از سال 1358 چاقوکش اصلی کارگردانهای سینمای پس از بروی کارآمدن رژیم جنایتکار خمینی می شود. فیلم"رد پای گرگ" تنها یکی از فیلمهای چاقو و چاقو کشی با شرکت فرامرز قریبیان است.
همانگونه که می بینیم از سال 1342 تا به امروز دارودسته ی مذهبی-فرهنگی!! خمینی به شکل عملی نیز چاقو کشی می کنند.
بیاد بیاوریم اراذل و اوباش حزب اللهی را که با در دست داشتن چاقو و تیغه ی موکت بُری به دختران و زنان میهن ما حمله می بردند
و چهره های آنان را به بهانه ی سخیف بدحجابی می دریدند.
بیاد بیاوریم اراذل و اوباش حزب اللهی "دفتر تحکیم وحدت " را که"حزب فقط حزب الله! رهبر فقط روح الله"! گویان،با تیغه ی موکت بُری و چاقو به جان دانشجویان مخالف رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی می افتادند.
بیاد بیاوریم که اراذل و اوباش چاقو کش و خمینی صفت، حتی به " کاظم سامی"، نخستین وزیر بهداری رژیم خودشان نیز رحم نکردند و او را با چاقو کشتند.
بیاد بیاوریم که همین اراذل و اوباش در سالهای شصت چهره ها و شکم های هزاران دختر و پسر مجاهد و فدایی، پیکاری و ... را
دریدند.
بیاد بیاوریم که اراذل و اوباش و چاقو کش رژیم، در اروپا و در روز روشن زنده یاد دکتر شاپور بختیار و زنده یاد سروش کتیبه را مثله مثله کردند.
بیاد بیاوریم که اراذل و اوباش چاقو کش وزارت اطلاعات و امنیت رژیم، هنرمند میهن دوست و شجاع، زنده یاد فریدون فرخ زاد را در شهر"بن"(Bonn) آلمان با چاقو کشتند.
بیاد بیاوریم که همین اراذل و اوباش شبانه به خانه پیرزن و پیرمردی بنام پروانه و داریوش فروهر یورش بردند و آنها را با ضربات پیاپی چاقو عملا تکه تکه کردند.
رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و هنرمندان جیره خوارش مبلغ چاقو کشی هستند.
نباید تعجب نمود که محمود احمدی نژاد، رییس جمهور این رژیم ضد ایرانی و غیر ایرانی،که خود یک چاقوکش قهار است، مردمان ایران و جهان را که برضد او و رژیم خونخوارش هستند، با چاقو،آنهم "چاقوی زنجان"، تهدید می کند.
برچیدن فرهنگ چاقوکشی در سرزمین ما در گروی برچیدن رژیم جنایتکار و خونریز جمهوری اسلامی است!
کیانوش رشیدی
سیزدهم آذرماه 1387
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر