۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

اهریمن اعتراف می کند!

عکس از سایت ایران ب ب ب

-در نخستین ساعات بروی کار آمدن رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در میهن ما در روز بیست و دوم بهمن ماه 1357، فرماندهان میهن دوستِ ارتش شاهنشاهی و بسیاری از پایوران دولت شاهنشاهی ایران، بخاطر "اعتراف" به جنایت!! در حق مردم ایران!! به جوخه های اعدام سپرده شدند؛

-در مرداد ماه 1358، بسیاری از هم میهنان کرد ما، پس از لشگرکشی ارتش خمینی به کردستان بخاطر"اعتراف" به همکاری با سازمانهای جاسوسی بیگانه در راه براندازی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، به جوخه های اعدام سپرده شدند؛

-بسیاری از باورمندان به آیین های غیر از اسلام، بویژه ایرانیان باورمند به آیین بهایی، به خاطر "اعتراف" به همکاری با اسراییل و صهیونیسم بین الملل به جوخه های اعدام سپرده شدند؛

-در تیرماه 1359، صدها تن از افسران میهن دوست ایرانی که عزم کرده بودند طی قیامی بساط رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی در میهن ما را برچینند، دستگیر و سپس در دادگاه هایی که ریاست آن با جلاد "ری شهری" بود، "اعتراف" کردند با بیگانگان در ارتباط بودند و بخاطر همین "اعتراف" ها به جوخه های اعدام سپرده شدند؛

-در بهار و تابستان سال 1360، صدها "چریک فدایی"، ده ها "پیکاری"، ده ها "رنجبری"، ده ها "توفانی" و هزاران "مجاهد" به خاطر "اعتراف" به براندازی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، تیرباران شدند؛

-در تابستان 1361،صادق قطب زاده، وزیر خارجۀ خمینی، بخاطر "اعتراف" به مشارکت در نقشۀ کودتا برای براندازی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، به جوخه اعدام سپرده شد؛

-در زمستان 1361 و بهار 1362، ده ها تن از سران حزب توده که خود در بر سر کار آوردن رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و برپایی سازمانهای مخوف امنیتی این رژیم در میهن ما نقش داشتند دستگیر شدند و سپس در نمایش های تلویزیونی "اعتراف" کردند که جاسوس شوروی هستند و قصد براندازی رژیم اشغالگر میهن ما را داشتند. به همین خاطر ده تن از کادرهای حزب توده و از جمله بهرام افضلی، فرمانده نیروی دریایی خمینی، در دهم اسفندماه 1362، اعدام شدند؛

-تنی چند از سران و کادرهای حزب توده، از جمله عبدالله شهبازی، که به توطئه علیه رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، "اعتراف"کرده بودند، خود به "اعتراف" گیرنده تبدیل شدند و به همکاری با ارگانهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی پرداختند و با سران حزب توده، از جمله"نورالدین کیانوری" و "احسان طبری"، به "گفتگو"!! پرداختند و این گفتگوها را با نام "اعتراف" چاپ کردند؛

- پس از بروی کار آمدن محمد خاتمی، بعنوان رییس جمهور رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و آغاز قتل هایی که به "قتل های" زنجیره ای معروف شد، "سعید امامی"، از پایه گذاران دستگاه های شکنجه در زندان های رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، دارودسته اش و از جمله همسر وی را دستگیر کردند.همۀ این دستگیر شدگان "اعتراف" کردند که بدستور سازمانهای جاسوسی بیگانه دست به "قتل های" زنجیره ای زدند؛

-پس از برگزاری انتخابات دورۀ دهم ریاست جمهوری رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، و آغاز اعتراض های میلیونی به نحوۀ برگزاری این انتخابات و اعلام نتایج آن، که رستاخیز نوین مردم ایران بر علیه این رژیم و توطئه بهمن 1357 را در پی داشت، ده ها تن از موسسین سپاه جنایتکار پاسداران، بسیج ضد مردمی، سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی، سازمانهای مطالعاتی – استراتژیکی رژیم که در سی سال گذشته با روش های ضد انسانی- ضد ایرانی خویش، جان هزاران هزار ایرانیِ راستین را در زندان ها،و نیز در جبهه های جنگ ضد ایرانیِ هشت ساله و...گرفته بودند، دستگیر شدند.

این دستگیر شدگان در بیدادگاه های استالینی –اسلامیِ هفته ها و روزهای گذشته، "اعتراف" کردند در چارچوب همکاری با بیگانگان، قصد "براندازی نرم" رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی را داشته اند.

بر همگان روشن است که همۀ این "اعتراف"ها از آغاز بروی کار آمدن رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی تا کنون، نتیجۀ شکنجه های سیستماتیک بدنی، روحی و روانی بر روی قربانیان"اعتراف" ها بوده است و نه چیز دیگر!


امروز اما اهریمن اعتراف می کند!

علی خامنه ای، اهریمن و سرکردۀ جلادِ رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، در دیداری با بسیجی –پاسدارهای موسوم به دانشجو در روز چهارم شهریورماه 1388، اعتراف کرد:

" در حوادث پس از انتخابات تخلفات و جناياتى صورت گرفته است كه به طور قطع با آنها برخورد خواهد شد "

این اعتراف علی خامنه ای به "جنایات صورت گرفته" پس از انتخابات، نه بر اثر شکنجه بوده است و نه بر اثر داروهای روانگردان.

نیروی همبستگی مردم ایران در برابر رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی، سرکردۀ این رژیم را وادار به این اعتراف بزرگ کرد.

اعتراف علی خامنه ای به جنایات انجام شده در حق ایرانیان، سخن کارمندی دون پایه از وزارت اطلاعات نیست،بلکه سخنِ جنایتکارِ اصلی است.

اعتراف علی خامنه ای به "جنایت" در حق ایرانیان، سند محکمی برای ارائه دادن به دادگاه های بین المللی "جنایت علیه بشریت" می باشد.

ما ایرانیان باید اعتراف علی خامنه ای به جنایت را به فال نیک بگیریم،چرا که این اعتراف پایان فرمانروایی رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی بر میهن ما را نوید می دهد.


کیانوش رشیدی

پنجم شهریورماه 1388

-------------------------------

دستان شما درندگان از جان دکتر محمّد ملکی کوتاه!

اسفندیار منفردزاده

شما با انتصاب رئیس جمهور دلخواه خودتان و درپی آن رسوائی باند مافیائی ـ اسلامی تان،به سرکوب گسترده و کشتارهائی دست زدید که به جای خنثی کردن خیزش های آزادی خواهانه زنان و جوانان ایران ـ برعکس، همه مردمان ایران وجهان را بیش از پیش از درنده خوئی خودتان و یاران تان آگاه کردید و با تجاوزهای جنسی گماشتگان تان به اسیران و با کشتارهای زیر شکنجه، توَهّم «رأفت اسلامی» را هم از مردمان ساده دل زدودید و مهم تر این که آگاهی جوانان امروز ـ کودکان دهه شصت ـ و داغ آزادی خواهان را نسبت به تجاوزات و کشتارهای دهه ی شصت تان و گورهای جمعی تان چون «خاوران» را تازه کردید.
آیا یادتان هست؟ شعار محوری انقلاب پنجاه وهفت،آزادی بود. پیش از انقلاب،نسل ما به استثناء آزادی سیاسی، سایر آزادی های اجتماعی را داشت. ای جوانان! اگر نسل ما فریاد زد «آزادی»، بدانید که ما آزادی سیاسی را می خواستیم. یعنی آزادی مطبوعات و احزاب، آزادی تظاهرات مسالمت آمیز و تشکیل سندیکا ها و اعتصابات تا مردمان ایران بتوانند بدون ایثار جان به قدرت و حکومت برسند و تعیین کننده کلیه امور آموزشی،اقتصادی،نظامی و ... کشور خود باشند.

آزادی سیاسی یعنی برچیده شدن زندان های سیاسی، یعنی آزادی دگراندیشان،مقوله ای که به خاطر آن سال های سال است که همواره عاشقان آزادی و عدالت قربانی شده و می شوند.البته تا آزادی خواهان ما «آزادی دگراندیش خواه» نشوند، در بر همین پاشنه می چرخد. جای شگفتی ست که از انقلاب مشروطه تا انقلاب بهمن هیچ کتاب یا مقاله ای در دفاع از حق آزادی دگراندیشان در دست نداریم. از این روست که دکتر محمّد ملکی در مخالفت با بستن دانشگاه ها در سال پنجاه و نه و اعتراض به سرکوب ها وجنایات شما در دهه شصت و با اعتراض به شما برای سرکوب دانشجویان درسال هشتاد و دو، سربلند سال ها زندان را تحمل کرده است و همچنان خواهان آزادی ست.
آیا ایشان بایستی زندانی شوند چون هر چهار کاندیدای منتخب شمایان را به جرم اعمال شان در پست های ریاست سپاه پاسداران، نخست وزیر، ریاست مجلس و ریاست جمهوری ایران مستوجب محاکمه دانسته است؟ـ آیا توان شرح شفاف «جرم سیاسی» را دارید؟ جرم سیاسی کار دولت مردان حاکم است نه مردم! زندان جای علی کردان، رضائی، توکلی، احمد خاتمی و احمدی نژاد هاست نه جای آزادگانی چون منصور اسانلو، ابراهیم مددی، بهروز جاوید تهرانی و محمّد ملکی!
ای جلّاد ننگت باد!


جمعه، ششم شهریور

2009/08/28


هیچ نظری موجود نیست: